در یکی از کوچههای باریک و پر رمز و راز قدیمی تهران، مغازهای کوچک اما با اعتبار، عطرهایی با داستانهای خاص را میفروخت. آقای بختیاری، صاحب مغازه ، که مردی مهربان و با تجربه در دنیای عطرها بود، هر روز تعدادی از مشتریانش را با داستانهای جالب درباره عطرها مجذوب میکرد.
یک روز، جوانی به نام مهدی وارد مغازه شد و از آقای بختیاری خواست عطری خاص و ماندگار به او معرفی کند. آقای بختیاری به او نگاهی عمیق و همراه با تبسم زد و گفت: عطر پرایوت رزرو جفرا همان چیزی است که به دنبالش هستی.
مهدی با کنجکاوی توجه کرد و عطر را بر روی پوست خود امتحان کرد. رایحهی تازه و تند ترنج در آغاز موجی از انرژی را به او هدیه داد، حال و هوای جادویی و خاصی را حس کرد. با گذشت زمان، گرمای مرموز فلفل و نتهای روغنی جای خود را در قلب این ترکیب باز کردند. هر لایه از این عطر داستانی تازه را برای او تعریف میکرد.
زمانی که شب فرا رسید، مهدی در یک مهمانی دوستانه قرار گرفت. بوی دلنشین عطر پرایوت رزرو جفرا کمتر از چند دقیقه توجه همه را به خود جلب کرد. یکی از دوستانش به او نزدیک شد و با لبخندی گفت: این بوی چی هست که اینقدر جذاب به نظر میاد؟
با پایان شب، مهدی با خاطراتی خوش و ستایشهایی که از عطر جدیدش دریافت کرده بود، به خانه برگشت. در حالی که به فردا و ماجراجوییهای جدیدش فکر میکرد، به این نتیجه رسید که گاهی یک عطر میتواند داستان زندگیات را به شیوهای متفاوت بازگو کند.
عطر پرایوت رزرو جفرا نه تنها یک ابزار برای جلب توجه که همراهی ماندگار در روزهای تکرار نشدنی زندگی مهدی شده بود. این تجربه به او یادآوری کرد که انتخاب عطر مناسب، هم میتواند نمایشی از سلیقه شخصی باشد و هم سفری لذتبخش در دنیای رایحهها.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی