ناموجود
در یکی از شبهای پرستاره که ماه در آسمان میتابید و نسیم خنک بهاری در باغی وسیع میوزید، زنی به نام سارا با هیجان و شادمانی وارد مجلس مهمانی شد. او از دور عطر نور خیالی را برگزیده بود؛ عطری که به گواه بسیاری از دوستانش، جادوی خاصی دارد.
سارا به زیبایی لباس شبش، عطر نور خیالی را بر پوستش اسپری کرده بود. ترکیب بوییدنی و دلنشین هل، پرتقال ماندارین و سیب به آرامی در هوا پیچید و مهمانان را مسحور کرد. عطر نور خیالی با ورود به اتاق، همانند روشنایی ماه بر ظلمات شب تابید و حواس همه را معطوف خود ساخت.
در حین گفتگو، سارا به یاد خاطراتی افتاد که با این عطر در ذهنش نهادینه شده بودند. لحظاتی از سفرهای پاییزی، صبحهای روشن و دوستیهای ناب. او به همصحبتانش گفت که چگونه رایحه سدر و تمشک در ترکیبات میانی این عطر، روح نوازنده و سرزندگی را به او میبخشد.
پس از گذشت زمان، نتهای پایه عطر نمایان شدند؛ نتهای چوبی و گرم که با وانیل و کهربا در دل شب همنوا شده بودند. مانند نوری آرامشبخش در تاریکی که آرامش و تعمق را به ارمغان میآورد. اینجاست که عطر نور خیالی به همگان ثابت میکند، تنها یک عطر نیست، بلکه تجربهای است که تمام حسها را تسخیر میکند.
با پایان مهمانی، مهمانان هنوز تحت تاثیر رایحه دلپذیر و ماندگار نور خیالی بودند. همه به سارا گفتند که چگونه عطر بدون هیچ تردیدی داستانهای شخصی همه را بازگویی میکند و روحهایشان را روشن میسازد. این همان جادوی نور خیالی بود، بازتابی از ماه، پر از یادها و احساسات.
سایر تلفظها: نور خیالی, نور خهیالی, نور خیالیی, نور خِیالی, نور خیلی, نور خِیِلی, نُر خیالی, نُر خهیالی, نُر خیالیی, نُر خِیالی, نُر خیلی, نُر خِیِلی, نُئر خیالی, نُئر خهیالی, نُئر خیالیی, نُئر خِیالی, نُئر خیلی, نُئر خِیِلی, نُور خیالی, نُور خهیالی, نُور خیالیی, نُور خِیالی, نُور خیلی, نُور خِیِلی, نَور خیالی, نَور خهیالی, نَور خیالیی, نَور خِیالی, نَور خیلی, نَور خِیِلی, نایور خیالی, نایور خهیالی, نایور خیالیی, نایور خِیالی, نایور خیلی, نایور خِیِلی
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی