ناموجود
روزی، در یک روز گرم تابستانی، نسیم دلانگیزی بر روی ساحل آرام میوزید. الیسا با چشمانی بسته و قلبی پر از شوق در کنار دریا قدم میزد. او در جستجوی خاطرهای بود که آرامش را به او بازگرداند. در همین لحظات، به خاطر آورد که در سفر پیشین خود به موزه عطرها، به عطری برخورد کرده بود که طعم و بوی بینظیری از جزایر دور داشت.
این عطر خاص، عطری نبود جز عطر آمبر بلو لورژینال ژان شارل بروسو. این رایحه ویژه همانند سفر به دوردستها بود؛ ترکیبی از تازگی و عمق که او را به یاد ساحلهای دورافتاده میانداخت. نتهای آغازین این عطر با بوی میخک و شکوفه پرتقال، حسی از خلاقیت و تازگی را به ارمغان میآورد. الیسا احساس میکرد در میان باغی پر از گلهای تازه قدم میزند.
در لحظاتی که عطر روی پوستش مستقر میشد، نتهای دلنشین رز ماه و یاسمن فضای اطرافش را پر کردند. عطر آمبر بلو لورژینال ژان شارل بروسو توانست خاطراتی از ساحل مدیترانه و گلهای مریم و زنبق را یادآور شود. هر نت این عطر همچون لحظاتی از یک داستان عاشقانه او را در برمیگرفت.
الیسا با هر نفس که میکشید، به عمق بیشتری از عطر سفر میکرد. پایه نوتهای استیراکس، نتهای دریایی و چوب سدر همانند یک نوای آرامبخش، حس صلح و آرامش را برایش به ارمغان میآورد. ترکیب عمیق نتهای کهربا و میوههای خشک، حس رمزآلودی از گرمای شرقی را تداعی میکرد.
هر بار که الیسا این عطر را استفاده میکرد، سفری جدید آغاز میشد. آمبر بلو لورژینال ژان شارل بروسو همانند گذری به دنیای افسونگر بویایی، لحظاتی از عشق، آرامش و ماجراجویی را برایش به ارمغان میآورد. به راستی، این عطر چیزی بیش از یک رایحه بود؛ این عطر فضایی از داستانهای نانوشته این جهان بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب