ناموجود
در یکی از روزهای آرام بهاری، مردی به نام مهران تصمیم گرفت با خرید یک عطر جدید، شخصیت خود را به تناسب فصل تغییر دهد. مهران، که همیشه به دنبال روایح خاص و متفاوت بود، این بار به رایحهای احساسی و عمیق علاقهمند شد. او نگاهی به آیینهای انداخت که تصویر خود را در آن میدید و در دلش احساس کرد که باید چیزی نو و بینظیر را جایگزین کند.
پس از چندین روز جستجو، نگاه او به عطر کوارتز ویکتورینوکس سوئیس آرمی افتاد؛ عطری که ترکیبی جادویی از طبیعت و تازگی را در خود نهفته داشت. این عطر، با نتهای ابتدایی از الئمی و مریمگلی، حس آزادی در طبیعت را به ارمغان میآورد. مهران با بوییدن اولین اسپری، به یاد جنگلهای بکر و نور خورشید که از بین درختان نفوذ کرده میافتاد.
نتهای میانی این عطر جذاب، بالسام صنوبر و نغمههای معدنی، به حس آرامش و سکونطلبی دامن میزد. مهران زمانی که این رایحه را استشمام کرد، حس کرد که در کوهستانی ایستاده که هیچچیز به جز صدای باد و رایحهای دلانگیز، خلوتی صمیمیتر از آن نمیسازد. ترکیب خزه و لادن در نتهای پایه، حضور عطر کوارتز ویکتورینوکس سوئیس آرمی را در ذهن مهران همیشه زنده نگه میداشت.
در نهایت، آنچه این عطر را از دیگر روایح موجود متمایز میکرد، طبع آروماتیک و چوبی آن با ترکیبی از تازگی و طراوت بود. مهران از آن روز به بعد، هر کجا که قدم میگذاشت، با اعتماد به نفس بیشتری حرکت میکرد و رایحهای که از او برجای میماند، داستانی از دوستی عمیق با طبیعت را روایت میکرد. این تجربه، کوارتز ویکتورینوکس سوئیس آرمی را برای او به بیش از یک عطر تبدیل کرد؛ به بخشی از هویت تازۀ او.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی