در یکی از روزهای بهاری و خنک، یک روز به یادماندنی در پاریس شکل گرفت. ژوسلین با لباسی از جنس حریر سفید و گلهای سرخ، در میان باغی پر از گلهای رز میخرامید. نسیمی ملایم از عطر رز و بنفشه در هوا میپیچید و هر نفس انگیزهای برای عمیقتر نفس کشیدن بود. این جا بود که عطر لا روز ژوسلین گوده به دنیایش آمد.
این عطر با ترکیبی از نتهای آغازین برگرفته از ترنج، رز، بنفشه، میخک و یلانگ یلانگ آغاز میشود. ژوسلین احساس کرد در میان دشتی پر از گلهای رز و سبزهزارهای تازه قدم میزند. این حس طبیعیتر و ملموستر از هر رویایی به نظر میرسید.
با گذر زمان، نتهای میانی با ترکیب رز، کوتون و وانیل به میدان آمدند. ژوسلین احساس میکرد به عمق داستانی جاودانه فرو میرود. حضور مرکب از وانیل و شادابی رز، او را در برگرفت و دنیای معطرش را غنیتر کرد.
در پایان روز، هنگامی که خورشید در افق ناپدید میشد، نتهای پایه شامل چوب صندل، بنزوئین، کهربا و مشک به آرامی آشکار شدند. این ترکیب گرم و چوبی حس امنیت و آرامش را در دل ژوسلین نشاند. او میدانست که این عطر، بخشی از وجودش شده است.
هر بار که عطر لا روز ژوسلین گوده را استفاده میکرد، این لحظات به یاد ماندنی را زنده میکرد. این عطر نه تنها یک محصول معطر، بلکه دریچهای به دنیایی پر از زیبایی و خاطرات بود. در هر قطره از این عطر، نغمههای عاشقانهای نهفته بود که به زندگی و روزهایش رنگ و بو بخشید. و اینگونه بود که جادوی لا روز ژوسلین گوده در زندگی او حک شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب