ناموجود
در یک روز خاکستری و نمناک در تابستان، باد آغشته به نغمهٔ لطیف باران و نسیم خنک، مرا به سرزمین رؤیاهایم برد. انگار وقتش بود که هر لحظه تنها، به لذّتِ جادویی رایحهای تازه آشنا شوم. در همان لحظه، عطر اینتو د لایت از برند محبوب د فریگرنس کیچن مرا در برگرفت.
این عطر خاص، همچو لمس گرمای نور خورشید در یک صبح عاشقانه، حس آرامش را به زندگیام آورد. با هر بار پخش شدن رایحههای اولیه مثل لیمو و برگاموت، حس طراوت عطر اینتو د لایت د فریگرنس کیچن در هوا پیچید. ضربان قلبم با شادی ناشی از بوی سیب تازه، شتاب گرفت.
در میانهٔ این ترکیب هماهنگ و دلنشین، گل سرخ و بنفشه با دست نوازی مریم و هلو، نقش آفرینی کردند. هر چه بیشتر از این عطر شگفتانگیز میگذشت، انگار که در میان باغی سرسبز و بیپایان از گلهای بهاری قدم میزدم. احساسی از لطافت پودری و شکوفههای سفید در فضای خیالم دوید و روح مرا جلا بخشید.
پایههای ماندگاری از مشک و چرم، در کنار آکوردهای عمیق عود و پچولی، حاضر بودند تا این سفر عطری را به خاطرهای بیکران تبدیل کنند. آن گاه که این عطر آکنده از رایحههای ماندگار به پایان میرسید، چون تجربهای از نور و روشنایی، در عمق وجودم مستی برانگیخت.
این عطر نه تنها داستانی دربارهٔ رایحهها بود، بلکه قصهای از جان و دل بود. هر بار که عطر اینتو د لایت د فریگرنس کیچن را بر خود میزدم، همچون آغاز یک روز تازه و پر از امید، احساس تازهای در قلبم جانی دوباره مییافت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب