ناموجود
شب بود و تهران زیر نورهای رنگارنگش غرق شده بود. محمد، جوانی که همیشه شیفته عطر و احساسش بود، به دنبال عطری منحصربهفرد میگشت که با شخصیت پرشور و انرژیاش همخوانی داشته باشد. او وارد یک فروشگاه عطر شد و در میان قفسههای پر از رایحههای مختلف به دنبال گنجینهای خاص گشت.
چشمش به بطریای افتاد که توجهش را جلب کرد. نامش عطر دیسکو وان نوایا زاریا بود. طراحی جذاب و دلفریب آن او را به سمت خود کشاند. او که همیشه طرفدار عطرهای آروماتیک بود، کنجکاو شد تا آن را امتحان کند.
وقتی که درب بطری را باز کرد و چند قطره از عطر دیسکو وان نوایا زاریا را روی پوستش اسپری کرد، ناگهان حس تازگی و انرژی وصفناپذیری به وجودش نفوذ کرد. بوی خوش و ملایم آن که همچون نسیم بهاری در فضا میپیچید، او را به دهههای گذشته برد. حال و هوای پارتیهای پرجنبوجوش و موسیقیهای دیسکو را به ذهنش آورد.
محمد احساس کرد این عطر توانسته قدرت و اعتمادبهنفس را به او ببخشد. در حالی که عطر بهآرامی نتهای مختلفی را روی پوستش به نمایش میگذاشت، همگی آنها با هماهنگی بینظیری در هم ترکیب میشدند. او مطمئن بود که این عطر میتواند هر مکانی را به یک تجربه شاد و خاطرهانگیز تبدیل کند.
با خرید عطر دیسکو وان نوایا زاریا، محمد نهتنها یک عطر عالی را به مجموعهاش اضافه کرد، بلکه درهای دنیای جدیدی از احساسات و هیجان را به روی خود گشود. برای او، این عطر چیزی بیشتر از یک رایحه بود. یادآوری مداوم این که زندگی همانند یک دیسکو، پر از نور و شادی است.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی