در یک روز پاییزی که هوا کمی سرد شده بود، آوا تصمیم گرفت به یک مهمانی شبانه برود. او همیشه به دنبال عطری بود که هم خاص و هم منحصر به فرد باشد تا جذابیت را به شخصیت او اضافه کند. پس از جستجوی کوتاه در میز آرایش خود، به عطر ۰۱۰ اکزوتیک آمبر اجمل رسید. این عطر، با ترکیبی از عناصر تازه و ادویهای، همیشه انتخاب اول او برای چنین مناسبتهایی بود.
با اولین اسپری، نتهای بالایی این عطر شگفتی آفریدند: فلفل سیاه، دارچین، و مریمگلی. ترکیبی که بلافاصله احساس گرمی و انرژی را به او منتقل کرد. آوا همیشه از این که چگونه این عطرتوانسته بود او را در هر جمعی برجسته کند، میدانست. عطر ۰۱۰ اکزوتیک آمبر اجمل به سرعت در محیط پخش شد.
در طول مسیر به مهمانی، نتهای میانی عطری گلگون از شمعدانی بر روحیه آوا افزوده شد و حال و هوای خاصی به او بخشید. او به یاد آورد که در یکی از مهمانیهای قبلی، یکی از دوستانش به تحسین گفت: این بوی شگفتانگیز از کجاست؟ بیدرنگ پاسخ داد: عطر ۰۱۰ اکزوتیک آمبر اجمل.
شب به نیمه رسیده بود که آوا وارد مهمانی شد. همه نگاهها به سوی او چرخیدند. آکوردهای گرم و اغواگر عود، مشک و کهربا همچون پوششی نامرئی حضور او را متمایز کرد. حس پودری و کمی شیرین این عطر، هم مردان و هم زنان حاضر در مهمانی را جذب کرد.
آوا همیشه به قدرت عطرش اعتقاد داشت. عطرهایی که بتوانند داستانی تازه را برای هر رویداد تعریف کنند. و بیشک، ۰۱۰ اکزوتیک آمبر اجمل یکی از همان عطرهاست که با ترکیبی بینظیر از ادویههای گرم و نتهای چوبی، داستانی تازه و فراموشنشدنی را خلق میکند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب