ناموجود
در یک عصر دلانگیز بهاری، لاله در خیابانهای شلوغ تهران قدم میزد، نسیم خنکی به صورتش میزد و هر از گاهی بوی گلهای بهاری در فضا میپیچید. همانطور که به خانه نزدیک میشد، یادش آمد که باید هدیهای خاص برای جشن تولد بهترین دوستش تهیه کند. او به یاد آورد که دوستش همیشه به عطرهای خاص و منحصر به فرد علاقهمند است.
وقتی وارد فروشگاه عطر شد، بلافاصله توجهاش به عطری جلب شد که با نامی جادویی بر قفسههای فروشگاه درخشش میکرد: عطر هزار و نهصد و بیست آگوا د شیرو. این نام برایش حسی نوستالژیک و جذاب داشت. او به سمت شیشه شفاف عطر رفت و به آرامی درب آن را باز کرد.
رایحهی اولیه عطر، بوی تازگی ترنج را در فضا پخش کرد. لاله چشمانش را بست و بویی پودری و لطیف نمایان شد که انگار او را به باغی پر از گلهای بنفشه برد. این حس آشنای دلانگیز و ملایم، لاله را به یاد روزهای خوش کودکی و بازیهایش در میان گلهای بنفشه انداخت.
با گذشت زمان، نتهای عمیقتری از مشک به مشام میرسید. این رایحهی عمیق و دلفریب احساسی از آرامش و اعتماد به نفس به لاله القا کرد. او میدانست که عطر هزار و نهصد و بیست آگوا د شیرو نه تنها هدیهای بینقص برای دوستش خواهد بود، بلکه عطری است که هر زن میتواند با آن احساس زیبایی و خاص بودن کند.
لاله با لبخندی راضی به سمت صندوق رفت. او میدانست که با انتخاب این عطر، لحظاتی بهیادماندنی را برای دوستش رقم خواهد زد. عطری که نه تنها با رایحهاش دلها را شیفته میکند، بلکه داستانی از عشق و دوستی را روایت میکند. عطر هزار و نهصد و بیست آگوا د شیرو به سادگی نمادی از زیبایی و لطافت زنانه است که هیچکس نمیتواند از آن گذشته بگذرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب