ناموجود
روزی در آغاز بهار، وقتی که هوای کوهستانی صاف و آفتابی بود، علی تصمیم گرفت تا با دوستانش یک روز به یادماندنی را در طبیعت تجربه کند. هوای خنک و تازه کوهستان، جذابیت خاصی داشت که هر کسی را وسوسه میکرد. علی همیشه اعتقاد داشت که عطرهایی که میپوشد باید بازتابی از روح طبیعت باشد. او همان روز قبل از سفر، عطر ۴۷۱۱ آکوا کولونیا جونیپر بری اند مرجرام چهار هفتصد و یازده را از روی میز مخصوصش برداشت و کمی از آن را روی مچهایش اسپری کرد.
این عطر، با رایحهای خنک و تند، او را به یاد قلههای بلند و نسیم خروشانی میانداخت که همیشه در کوهستان به دنبال آن بود. ترکیب ترش و میوهای توتهای ارس با مرزنجوش فلفلی، بویی جادویی و تسکینبخش ایجاد میکرد که به او آرامش و تعادل روحی میداد. همانطور که با دوستانش در مسیرهای پیچدرپیچ جنگل قدم میزد، هر نفسی که میکشید، هر گامی که برمیداشت، او را به دنیایی از آزادی و هیجان میبرد.
عطر ۴۷۱۱ آکوا کولونیا جونیپر بری اند مرجرام چهار هفتصد و یازده نه تنها او را در این سفر طبیعی همراهی کرد، بلکه تجربهاش را با لحظاتی ناب و فراموشنشدنی پیوند زد. دوستانش نیز از این رایحه دلنشین بهرهمند شدند و هر بار که باد در میان درختان میوزید، رایحه خوش آنها را به وجد میآورد.
این عطر، موجود در یک شیشه شفاف با برچسب آبی تیره، نه تنها جذابیت ظاهری داشت بلکه محتوای درونیاش نیز آرامشی بیمانند را به ارمغان میآورد. علی وقتی به خانه بازگشت، نه تنها از خاطرات دلپذیر روز بلکه از حس و حالی که عطر ۴۷۱۱ آکوا کولونیا جونیپر بری اند مرجرام به او بخشیده بود، سرشار از انرژی و آرامش بود. این تجربه تازهای از حس آزادی و صلح در دل طبیعت بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی