ناموجود
در یکی از روزهای سرد پاییز، مردی در شهری شلوغ و پرجنبوجوش به نام نیویورک قدم میزد. او از آن دسته افرادی بود که همیشه به دنبال کشف چیزهای جدید و منحصر به فرد بود. در حالیکه در یکی از خیابانهای معروف شهر قدم میزد، ناگهان چشمش به فروشگاهی افتاد که با ویترینی جذاب و نورانی او را به سمت خود میکشید. وارد فروشگاه شد و در دنیایی از عطرها و رایحههای متنوع غرق شد.بر روی پیشخوان، بطری خاصی نظرش را جلب کرد. بطریای با طراحی شیک و مدرن که نام عطر پنجاه و یک ممیز سه درجه شمالی آلفرد دانهیل بر روی آن حک شده بود. کنجکاویاش تحریک شد و تصمیم گرفت با این عطر آشنا شود.
وقتی اولین اسپری از این عطر را به مچ دستش زد، رایحه تازه و متفاوتی از ریواس و گریپفروت به مشامش رسید. احساس نشاط و شادابی در وجودش پدیدار شد. نفس عمیقی کشید و اجازه داد تا رایحهی دیگری خود را در قلب این عطر نمایان کند؛ فلفل صورتی و فلفل سیاه همراه با چوب سدر و اسطوخودوس. ترکیبی که حس قدرت و مردانگی را در ذهن او تداعی میکرد.
اما لایهی نهایی عطر، او را به سمت دنیای گرما و لطافت برد. رایحهی صندل وانیل به مچ دستش چنگ زده بود و او را در حرارتی دلپذیر و شیرین احاطه کرد. این تلفیق زیبا از لایهها، تجربهای بینظیر برای او رقم زد.
عطر پنجاه و یک ممیز سه درجه شمالی آلفرد دانهیل، محصولی بود که توانست تمام انتظارات او را برآورده کند. رایحهای جذاب و مردانه که در سال 2009 عرضه شده و چهرهای جدید و جذاب به هر مردی میبخشد. شاید این عطر بتواند داستانهای جدیدی را برای او رقم زند. هر بار که از آن استفاده میکند، یادآور رویاها و ماجراجوییهای تازهای خواهد بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی