Group
Perfumer
Designer
Gender
سال عرضه
ناموجود
در یک صبح مهآلود پاییزی، وقتی که شهر هنوز در خواب عمیق بود، آنا با یک تماس تلفنی زودهنگام از خواب بیدار شد. طبیعتاً روز خود را بدون عطر آغاز نمیکرد. او همیشه به دنبال رایحهای متفاوت بود که بتواند انرژی و شوق زندگی را در او زنده نگه دارد. امروز روزی بود که عطر ا گُلوریا دا مانیا ساپیِنتیا نیچ را امتحان کند.
آنا به شیشه زیبا و شفاف عطر نگاهی انداخت. وقتی درب آن را باز کرد، ترکیبی از رایحههای تازه و دلنشین هوا را پر کرد. نتهای آغازین آن با ترکیبی شگفتانگیز از اسطوخودوس، برگهای پتیگرین و لیموی سیسیلی او را فرا گرفتند. این بوها به او احساس نشاط و تازگی بخشیدند.
وقتی که عطر روی پوست او نشست، نتهای میانی شروع به ظاهر شدن کردند. بوی چوب صندل و نعناع، همراه با عطر گلهای وحشی و سیب سبز، به یک ملودی گرم و آرامشبخش تبدیل شدند. آنا انگار در میان باغی سرسبز قدم میزد و هر نفس او را بیشتر به دل طبیعت نزدیک میکرد.
بعد از مدتی، رایحههای پایه شروع به ظهور کردند. خزه و چوب پالو سانتو با کهربا و مشک ترکیب شدند تا حسی عمیق و ماندگار ایجاد کنند. این بو مانند یک پناهگاه آرامشبخش او را در بر گرفت.
عطری که ا گُلوریا دا مانیا ساپیِنتیا نیچ ارائه میداد، یک سفر جذاب و هیجانانگیز به دنیای رایحههای متفاوت بود. این یک تجربه بینظیر که او را به دنیای جدیدی از حسها دعوت میکرد. آنا مطمئن بود که این عطر به یکی از مهمترین قسمتهای روزانهاش تبدیل خواهد شد. و بدون شک، هر روز صبحی نو با ا گُلوریا دا مانیا ساپیِنتیا نیچ در انتظار او بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب