ناموجود
شب بود و مهتاب نور ملایمی بر خیابان خلوت میتابید. آناهیتا در میان صدای آرامشبخش قدمهایش به سمت مهمانی دوستانهای که برای صرف شام برگزار شده بود، روانه میشد. او حسی شیرین و پرانرژی داشت، حس یک تازهکاری که به خیال خود قدم در دنیای ناشناختهی عطرها گذاشته است. در این شب خاص، برای اولین بار از عطری دیگر استفاده میکرد، عطر آرت یودورا.
از همان لحظهای که درب کوچک و خوشساخت شیشهای عطر آرت یودورا را باز کرد، رایحهای دلنشین و گوناگون از میوههای تازه به همراه شیرینی کاراملی به سویش هجوم آورد. این عطر با ورودش تازگی و طراوتی خنک و دلنواز به فضا میافزود که او را به یاد روزهای شاد بهاری میانداخت.
آناهیتا به میز شام رسید و قبل از ورود به سالن، بوی عطر آرت یودورا را دوباره حس کرد. دوستانش با چهرههایی پر از تحسین به استقبال او آمدند. یکی از دوستان قدیمیاش گفت: این عطر تازهای که انتخاب کردهای، بسیار جالب است. بویی مثل آن را قبلاً حس نکردهام. بهنظر میرسد که برای این شب خاص بهترین انتخاب را کردهای.
این عطر بینظیر از ترکیب هنر و طبیعت الهام گرفته شده بود، تجسمی از حسرتهای گذشته و امیدهای آینده. با هر بار استفاده از این محصول، احساسی از تازگی و شکوفایی در دل ایجاد میشد. عطر آرت یودورا با آکوردهای میوهای و کاراملیاش گویا داستانی از زندگی مدرن و شیرین را بازگو میکرد.
آن شب، آناهیتا بهراستی دریافت که عطرها نه تنها رایحهای دلنشین دارند، بلکه میتوانند لحظاتی فراموشنشدنی خلق کنند و داستانهایی جذاب در دل زندگی بیان کنند. وقتی به خانه بازگشت، همچنان تحت تأثیر جادوی عطر آرت یودورا بود و لبخندی آرامبخش بر لبان داشت، انگار که سفر کوچکی به دنیای خیالانگیز رایحهها کرده باشد.
سایر تلفظها: آرت یودورا, آرت ائودورا, آرت اویدورا, آرت اودورا, اِی آر تی یودورا, اِی آر تی ائودورا, اِی آر تی اویدورا, اِی آر تی اودورا, آر تی یودورا, آر تی ائودورا, آر تی اویدورا, آر تی اودورا, ای آر ت یودورا, ای آر ت ائودورا, ای آر ت اویدورا, ای آر ت اودورا, آ'رت یودورا, آ'رت ائودورا, آ'رت اویدورا, آ'رت اودورا
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی