ناموجود
در یکی از روزهای خنک پاییز سال ۲۰۰۴، مردی در حال قدم زدن در خیابانهای پر از درختان رنگارنگ بود. او به دنبال عطری بود که بتواند روحیهاش را تازه کند. ناگهان چشمش به فروشگاهی افتاد که بیرون آن با قلمی درخشان نوشته بود: عطر آدیداس گیم اسپیریت.
با کنجکاوی وارد فروشگاه شد. بلافاصله به سمت قفسه عطرها رفت. از فروشنده خواست تا عطر آدیداس گیم اسپیریت را به او معرفی کند. فروشنده با لبخندی گرم، بطری شیشهای زیبا را از قفسه برداشت و به او نشان داد.
با اولین اسپری، رایحهای از نتهای بالای آناناس و ترنج فضا را پر کرد. بویی از نعناع تازه و ملون هم حس میشد. رایحهی لاوندر و سیب هم در پسزمینه حاضر بودند و همه اجزای طبیعت را به نمایش گذاشته بودند. مرد با شگفتی گفت: این همان عطر است که دنبال آن بودم!
به تدریج، نتهای میانی همچون مگنولیا، یاس و خوشبوته به آرامی به نمایش درآمدند. هر نت، داستانی منحصر به فرد از طبیعت را روایت میکرد. اما آنچه که واقعا مرد را شگفتزده کرد، نتهای پایه بود. کارامل شیرین و وانیل در کنار چوب صندل و پاچولی، با همراهی کهربا و مشک، ترکیبی را ایجاد کردند که به یادها ماندنی بود.
عطر آدیداس گیم اسپیریت نه تنها حس شادابی و انرژی را به مرد منتقل کرد، بلکه او را به سفری خاطرهانگیز در دل طبیعت برد. این عطر نه تنها برای روزهای کاری مناسب بود، بلکه در لحظات خاص نیز میتوانست همراهی صمیمی باشد. مرد با اطمینان بطری را خرید و از فروشگاه بیرون آمد.
او میدانست که آدیداس گیم اسپیریت قرار است نه فقط یک بوی خوش، بلکه یک همسفر همیشگی برای او باشد. انتخاب او صحنهای از زندگیاش شده بود که با هر بار استفاده، دوباره آن روز پاییزی را به یاد میآورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب