در یک روز بهاری، وقتی نسیم خنک صبحگاهی روح آدمی را نوازش میداد، محمد تصمیم گرفت به تجربهای تازه بپردازد. در جستجوی عطری بود که همزمان با طراوت طبیعت، شادابی و انرژی خاصی به او ببخشد. وارد فروشگاه معروفی شد که هر کدام از عطرهایش داستانی داشتند. عطر ادمیرال سرجیو نرو توجهش را به خود جلب کرد.
با اولین افشانه، او به دنیای جدیدی پا گذاشت. رایحهای از مرکبات خالص، با شبکهای از نتهای دریایی و آروماتیک، بجوشانید و به مشامش رسید. احساس کرد که در کنار دریا ایستاده، نسیم ملایم بوی دریایی به صورتش میگذرد و آرامش خاصی در دلش مینشیند. این عطر، چیزی بیش از یک رایحه بود. برای او همچون همسفری شد که هر لحظه از روز، تجربهای تازه را به همراه داشت.
محمد به یاد روزهایی افتاد که با دوستان خود کنار ساحل میگذراند. حس آزادی و بیقیدی، با ترکیب نتهای تازگی و ادویهدار، در او زنده شد. همانجا تصمیم گرفت عطر ادمیرال سرجیو نرو را به کلکسیونش اضافه کند. در ذهنش همیشه این جمله میگذشت که ادمیرال سرجیو نرو نمادی از جسارت و آزادی است.
او متوجه شد که این عطر، توانایی همراهی با تمامی لحظات مختلف روزانهاش را دارد. خواه در یک جلسه کاری مهم یا در یک گردش ساده با دوستان، این رایحه خاص بود که محمد را از دیگران متمایز میکرد. عطر ادمیرال سرجیو نرو، بهترین انتخاب برای مردانی بود که به دنبال تجلی اصالت و طراوت در زندگی روزمره خود هستند.
اکنون، هر زمانی که محمد این عطر را استفاده میکند، حس میکند آمادهٔ فتح دنیا و تجربیات جدید است. این داستان یک عطر نیست، داستانی است که با محمد زندگی کرده و با هر افشانه، حسی تازه به روزهایش میآورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب