خورشید به آرامی پوسیده بود و سایهها بر روی خیابانهای شلوغ تهران میرقصیدند. در میان هیاهوی شهر، مردی جوان با کت و شلواری شیک در حال عبور بود. او نامش را به یاد نمیآورد، اما تاثیر حضوری تاثیرگذار به نام عطر ادور از برند اورورا سنتس را به وضوح احساس میکرد.
اولین باری که با عطر ادور آشنا شد، یک عصر دلانگیز پاییزی بود. نسیمی خنک همراه با نجوای آبشارهای دوردست، عطر گریپفروت و ریحان را به مشامش رساند. حس تازگی و شادابی، او را به دنیایی دیگر برد. همان لحظه، میدانست که عطر ادور اورورا سنتس چیزی فراتر از یک رایحه معمولی است.
با پیشرفت روز و فرو رفتن در کارهای روزمره، نتهای میانی جوز هندی و زنجبیل مانند قطبنمایی مرموز او را به سمت آرزوهای ناشناخته هدایت کرد. عطر ادور اورورا سنتس همچون یک همراه وفادار، او را در چالشهای روزانه یاری کرد.
به شب که میرسید، وقتی نورهای شهر یکی پس از دیگری روشن میشدند، پایههای عطر که شامل دانه تونکا و چوب گوایاک بودند، بر قوتشان میافزودند. این نتهای چوبی و کهربایی، همچون بوسههای گرم شبانه، گرمایی دلپذیر به ارمغان میآوردند، ماجراهای روز، در پیچ و تاب این عطر مجلل به انتها میرسیدند.
عطر ادور نه تنها برای آقایان مدرن و باوقار طراحی شده بود، بلکه داستانی از الوهیت و قدرت نیز روایت میکرد. هر بار که از آن استفاده میکرد، حس میکرد که بخشی از این روایت جاودانه است. در میانه زمستان و شبهای رسمی، این عطر نماد اطمینان و حضور پرجذبه او بود.
بنابراین، هر زمان که در میان خیابانهای تهران میگذراند، با هر قدمی که برمیداشت، نگاهها را به سوی خود جلب میکرد و قصهی عطر ادور اورورا سنتس را به نحوی بیهمتا بازگو میکرد. این قصه، با نتهای معطر وحنجرهای که در دنیای اطرافش طنینانداز شده بود، ادامه داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب