ناموجود
شبی آرام و دلنشین بود. نور مهتاب از پنجره به داخل اتاق میتابید و فضایی خیالانگیز ایجاد کرده بود. مریم در حال آماده شدن برای مهمانی بود. او تصمیم داشت امشب با انتخابی خاص و منحصر به فرد در میان جمع بدرخشد. در میز توالتش، عطر آدریانه گالیستو استایل ژکیتی منتظر او بود. عطری که زمانی که درب شیشهاش را باز میکرد، موجی از احساسات مختلف را در فضا پخش میکرد.
وقتی اولین پاف از عطر را روی پوستش زد، نتهای ترش و شاداب ترنج و پرتقال ماندارین در فضای اتاق پیچید. این شروعی نشاطآور بود که با ذرهای از فلفل صورتی تند همراهی میشد. ذرات تمشک نیز به آرامی در بین این نوای مرکباتی خودنمایی میکردند.
مریم، تسخیر جادوی عطر آدریانه گالیستو استایل ژکیتی شده بود. کمی صبر کرد و سپس رایحههای دلنشین یاسمن سامباک و گاردنیا شروع به آشکار شدن کردند. این قلب گلی و پودری عطر، به او حس زنانگی و شکوه میداد. دانه تونکا و انگور قرمز نیز با لطیفی خاص، او را به دنیایی از رویا میبردند.
با غروب آفتاب، نتهای پایه از راه رسیدند. وانیل ماداگاسکار با شیرینی ملایم خود، در کنار چوب صندل و مشک، گرمایی دلپذیر به عطر بخشیدند. آمبروکسان نیز با حالتی مرموز و اغواگر، همه نگاهها را به مریم خیره ساخت.
شگفتی این ترکیب که توسط عطرساز ماهر، آیزاک سینکلیر، خلق شده بود، در زیر پوست مریم نفس میکشید و با هر حرکت او، حسی جدید را به فضای اطراف القا میکرد. این داستان عطر آدریانه گالیستو استایل ژکیتی بود. عطری که در هر لحظه و هر جا، داستانی جدید برای گفتن داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب