ناموجود
در یک روز بهاری، نیکو به فروشگاه زیبایی مورد علاقهاش رفت تا عطری تازه بیابد. میان قفسههای رنگارنگ، چشمش به بطری شیکی افتاد که با خطوط ساده و ظریف تزئین شده بود. نام عطر ایجی بلاسم آرین به چشمش خورد. چیزی در جعبه زیبا و نامآشنا او را ترغیب کرد که بیشتر درباره آن کنجکاو شود.
او تصمیم گرفت تا امتحانی از این عطر بگیرد. با باز کردن درپوش، نسیمی معطر از جزایر یونان به سمت او وزید. ترکیب ابتدایی از وربنا، برگاموت و ماندارین احساس تازگی در او ایجاد کرد. این آغاز خوشایند، همان احساسی بود که نیکو در هنگام تماشای طلوع آفتاب بر روی ساحل یونانی تجربه کرده بود.
عطر ایجی بلاسم آرین، با نتهای میانی از یاسمن و بهارنارنج آفریقایی، داستان یک رویا را تعریف میکرد. مانند گردش در باغهای پر گل، با هر نفس شور و شوق زندگی را به ارمغان میآورد. نتهای پایانی از مشک، چوب صندل و وتیور، همچون قدم زدن بر روی شنهای گرم و نرم، حس دلپذیری را به ارمغان میآورد.
این عطر نه تنها از لحاظ ترکیب نتها، بلکه به جهت معنای عمیقی که در پشت خود داشت، خاص بود. الهام گرفته از سفر به جزایر زیبای یونان، عطر ایجی بلاسم آرین مانند سفری در دل طبیعت بکر و آرامشبخش بود. هر ذره از این عطر، بخشی از زیبایی آبی دریا، نسیم خنک و نور خالص یونان را در خود داشت.
نیکو تصمیم گرفت این عطر را بخرد و هر زمانی که نیاز به سفری کوتاه به سرزمینهای خیالی داشت، از آن استفاده کند. او برای خود دنیایی از آرامش و زیبایی ساخت که هر بار با بوییدن عطر ایجی بلاسم آرین زنده میشد. این عطر، بیش از یک رایحه، داستانی از زندگی و طبیعت را برای نیکو روایت میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب