روزی روزگاری، در یکی از روزهای گرم تابستان، مردی به نام سامیار تصمیم گرفت تا تغییر تازهای در زندگی خود ایجاد کند. او به دنبال عطری بود که نه تنها طراوت بخش روزهای گرم تابستان باشد، بلکه شخصیت قوی و مردانهای از او به نمایش بگذارد. دوستانش به او عطر هواپیما دیتیل را پیشنهاد کردند.
سامیار به یکی از فروشگاههای معتبر شهر رفت تا این عطر خاص را از نزدیک تجربه کند. با باز کردن درب شیشه، نسیمی خنک و تازه از مرکبات ایتالیایی نظیر لیمو آمالفی و ترنج به صورتش وزید. بوی برگهای سبز و نازک پتیگرین هم به این ترکیب میپیوست. احساسی شاداب و سرزنده در وجودش جاری شد.
همین که عطر هواپیما دیتیل بر روی پوستش نشست، نتهای میانی آن به آرامی آشکار شدند. ریحان و نعنا، حالتی آرامبخش و در عین حال پرانرژی را به او هدیه دادند. لطافت این دو گیاه با سبکی خاص در برابر او قرار دارد و به ذهنش حسی از تازگی و نشاط میبخشید.
اما این پایان ماجرا نبود؛ قلب عطری این نتهای چوبی و زمینی بلوط و پچولی بود که او را شیفته خود ساخت. این ترکیب متفاوت و بینظیر با لطافت خاصی او را احاطه کرد و تصویری منحصر به فرد از جنگلی مرموز در ذهنش نقش بست.
بازخوردی که از اطرافیانش دریافت کرد، مهر تاییدی بر انتخاب خود سامیار بود. عطر هواپیما دیتیل به او کمک کرد تا شخصیتی برجسته و منحصر به فرد از خود به نمایش بگذارد. این عطر بینظیر با ترسیم خطوطی پر انرژی از مرکبات و گیاهان معطر و پایان دادن به لطافتی از نتهای چوبی، او را در میان جمع میدرخشاند. سامیار میدانست که با انتخاب این عطر، قدم در مسیری جدید و خاطرهانگیز گذاشته است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب