ناموجود
در یکی از روزهای گرم تابستان، در کوچهای ساکت و خلوت، صدای پای مردی شنیده شد که با قدمهای مطمئن به سمت هدفش میرفت. این مرد، علی، از آن دسته افرادی بود که همیشه به جزئیات کوچک توجه میکرد. امروز، اما، مقصدش خاصتر از همیشه بود. او در جستوجوی عطر جدیدی به نام عطر آفریقا ماهاگانی بود که شنیده بود بوی بینظیری دارد.
وقتی علی به فروشگاه رسید، حس کنجکاویاش به اوج خود رسید. فروشنده با لبخندی گرم عطر آفریقا ماهاگانی را به او معرفی کرد. علی بطری را برداشت و بویید. در همان لحظه اول، رایحه فلفل سیاه و اکالیپتوس، تمام حواسش را تسخیر کردند. این عطر، با ترکیب خاصش، مانند سفر به یک دنیای جدید بود.
با هر بار اسشمام، علی حس میکرد در میانهٔ جنگلهای پربار و سرسبزی ایستاده که در آن بوی چوب ماهاگانی و مریم گلی در هوا میپیچد. یادآور خاطرات شیرینی از سفرهای گذشته و تجربه لحظات ناب بود. او عمیقتر نفس کشید و لایههای پایانی عطر را احساس کرد؛ عطر سدر اطلس و عنبر چوب که در پایه وجود داشتند، به او حس اعتماد بهنفس و گرما میدادند.
آلی مدتها بود که به دنبال چیزی متفاوت بود. با هر بار استفاده از این عطر، میتوانست حس حضور در افریقا را تجربه کند؛ جایی که ماهاگانی، این برند معروف، توانسته بود رایحهای خلق کند که همچون یک شاهکار هنری باشد. عطر آفریقا ماهاگانی نه تنها یک عطر بود، بلکه پاسخی به نیاز روحی علی برای کشف و تجربهای تازه بود.
عطر آفریقا ماهاگانی برای او تجسمی از نوآوری و اصالت بود. محصولی که به او یادآوری میکرد چقدر اهمیت دارد که خودمان را با آنچه که دوست داریم احاطه کنیم. تجربهای که با هر بار استفادهاش، ما را به سفر به گوشهوکنار جهان میبرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب