ناموجود
داستان از جایی شروع میشود که لیلا تصمیم گرفت خود را به دنیای عطرهای نو ببرد. او به دنبال عطری بود که حس تازگی و شادابی تابستان را با خود به همراه داشته باشد. در یکی از صبحهای آفتابی به مغازهای وارد شد که رایحههای مختلف عطر در فضا پیچیده بودند.
چشمهایش به عطر آگوا فرسکا آگوا د کوکو از برند مشهور آگوا دی چیرو افتاد. بطری خوشدست و خاص عطر او را جذب کرد. این عطر با گروه بویایی آروماتیک فروتی، نوید دنیایی از شادابی و تازگی را میداد.
لیلا درب بطری را باز کرد و بوی نخستین که به بینیاش رسید رایحهی دلچسب آناناس، سیب و هلو بود. قلب او با ضربههایی از حس تازهی زندگی به تپش افتاد. عطر آگوا فرسکا آگوا د کوکو نه تنها به او حس جوانی میداد بلکه با نتهای مرکزی شامل دانه تونکا، مشک و عنبر چوبی، طبقهای از زیبایی و وقار را نیز به آن افزود.
حالا نوبت به تشخیص نتهای پایانی بود؛ رایحه شگفتانگیز شهد نارگیل، گل برفک و فریزیا، او را به سرزمینی استوایی و دورافتاده برد. رایحهای که همزمان یادآور سواحل داغ و نخلهای سرسبز بود.
لیلا عطری را یافت که تابستان عشق و طبیعت را در قلبش شعلهور کند. عطر آگوا فرسکا آگوا د کوکو آگوا دی چیرو به مجموعه عطرهای لیلا اضافه شد و او هر بار که از آن استفاده میکرد، حس شیرین و استوایی آن را تجربه میکرد.
در هر قطره از این عطر، دریا و باد و آفتاب را لمس میکرد. برای لیلا، آگوا فرسکا آگوا د کوکو تنها یک عطر نبود، بلکه بخشی از هویت و تجربهاش از سرزمینهای گرمسیری بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب