ناموجود
غروب یک روز پاییزی بود و هوا آرام و ملایم. نسیمی خنک برگهای رنگارنگ را به رقص درآورده بود. سارا در کافهی همیشگیاش نشسته بود و با دوستانش گفتگو میکرد. روی میز، عطری با نام امبر رومنس ویکتوریا سیکرت قرار داشت که تازه به کلکسیونش اضافه کرده بود. بوی دلنشین و گرم این عطر، حس شیرین و آمیخته با وانیل را در فضا پخش کرده بود و همگان را جلب میکرد.
این عطر، روح پاییز را در خود جای داده است. با اولین اسپری، رایحهی ترش آلبالو خودنمایی میکند و همه را متوجه حضورش میکند. پس از آن نت میانی با بوی کاستارد شیرین وارد ماجرا میشود. رایحهای که نهتنها حال و هوای کافه را متحول میکند، بلکه لبخند را بر لبان دوستان سارا جاری میسازد.
شب که فرا میرسد، پایههای بوی ماندگار وانیل و چوب صندل سرزمین رویاها را به ارمغان میآورند. این ترکیب زیبا عطر امبر رومنس ویکتوریا سیکرت را به انتخابی مناسب برای آن روز و هر موقعیت دیگری تبدیل میکند. با وجود اینکه برخی از عملکرد نسبتاً نرم این عطر سخن میگویند، اما لایهبندی آن با لوسیون همرنگ، ماندگاریاش را افزایش میدهد.
سارا، از بوی دلنشین و گرم این عطر لذت میبرد. او احساس میکند که قدرت یک رایحه، میتواند خاطراتی جاودانه خلق کند. برخلاف بعضی نظرات که میگویند این عطر بیش از حد قوی است یا رایحه گیلاس آن غالب است، اما برای او، امبر رومنس ویکتوریا سیکرت یک رقص هماهنگ از شیرینی و گرماست.
با پایان شب و ترک کافه، بوی عطر همچنان با سارا همراه بود. عطری که نهتنها حس پاییز را برایش زنده کرده بود، بلکه داستانی دیگر به کلکسیون خاطراتش افزود. او مطمئن بود که این رایحهی دلپذیر همواره یادآور لحظات شیرین با دوستانش خواهد بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب