Designer
Perfumer
Gender
سال عرضه
شب دمیده بود و نسیم خنک پاییزی فضای خلوت کوچه را پر کرده بود. سارا به آرامی در حال قدم زدن بود و در حالیکه دستانش را در جیب کت پشمی خود فرو کرده بود، به فکر فرو رفت. طعم تلخ و دودی خاطرات گذشته، عطر خاصی به یادش میآورد؛ چیزی شبیه به عطر امبر اکستریت آلکیمیا پرفیومز. عطر اسرارآمیز و دلپذیری که همیشه او را به دنیایی دیگر میبرد.
این عطر بینظیر، تلفیقی از خاطرات شیرین و لحظات ناب بود. سارا همواره مجذوب نوای خاص شرا لومورو، طراح مشهور این عطر بود. او با خلق آکوردهای کهربا و چوبی، جادویی واقعی آفریده بود. آکوردهای کهربا و چوبی، بینهایت او را مسحور میکرد. انگار هر بار که این بو را احساس میکرد، قصهای در دلش جان میگرفت.
سارا به یاد اولین باری افتاد که عطر امبر اکستریت آلکیمیا پرفیومز را کشف کرده بود. در یک نمایشگاه محلی، از دور نور نارنجی رنگ ویترین آلکیمیا نظرش را جلب کرد. در همان لحظه، بویی آشنا و خاص به مشامش رسید؛ چیزی از جنس چوب و کهربا که تلفیقی از حس حیات و آرامش بود. او میدانست که این عطر مناسب هم زنان و هم مردان است، اما تجربهاش با این عطر، تنها متعلق به او بود.
این عطر بدون داشتن نتهای اولیه و میانی مشخص، با آکوردهای کهربایی و چوبی قلب سارا را تسخیر کرد. حسی که به او دست میداد، همانند موسیقی آرامی بود که ذهن را از افکار روزمره پاک میکند و جای خود را به آرامش و خیالپردازی میدهد. او احساس میکرد این عطر پلی است میان دنیای واقعی و دنیای پر از رویا.
سارا با هر نفس، به آرامی آزاد میشد. در دل کوچههای ساکت و آرام شهر، با عطر امبر اکستریت آلکیمیا پرفیومز در کنار خود، قصهای نو مینوشت؛ قصهای از جنس کهربا و چوب که تا ابد در خاطرش میماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب