ناموجود
در یکی از کوچههای پر ازدحامِ رم، صدای نرم و هموار ناقوسی به گوش میرسید. صدایی که همراه با عطر دلانگیز عطر آمولتی ماریا بوراانی پیوند خورده بود. عطری که پس از معرفی در سال ۱۹۹۹، در قلب بانوان جای گرفت.
زمانی دوشیزهای جوان، در یکی از روزهای سرد پاییز در جستجوی عطری متفاوت و به یاد ماندنی بود. در حالی که سوار بر دوچرخهاش از کنار مغازهها عبور میکرد، ناگهان بویی دلانگیز او را جلب کرد. سمت مغازه رفت و آنگاه که در را باز کرد، با فضایی رو به رو شد که پر از رایحههای دلانگیز و خوشایند بود.
عطر آمولتی ماریا بوراانی در دستان صاحب بوتیک بود که با لبخندی او را دعوت به نزدیک شدن میکرد. با اولین اسپری از این عطر، حس طراوت و تازگی به مشامش رسید. نتهای آغازین گریپفروت، ماندارین ایتالیایی و برگ بنفشه، همگی مثل نسیمی ملایم، او را به دنیایی از خیال بردند.
در حالی که عطر به قلبش نزدیکتر میشد، نتهای میانی شامل بنفشه، سیکلامن، رز سفید، یاس آبی و فریزیا خود را نشان دادند. این ترکیب، با رابطهای خاص و جادویی، روز او را روشنتر کرد. و هنوز آشنایی بین این دو برقرار نشده بود که نتهای پایه چوب صندل و مشک او را به دنیایی از آرامش و اطمینان رساندند.
آن دوشیزه، که حالا دیگر نمیتوانست حس تعلقش را به عطر آمولتی ماریا بوراانی پنهان کند، تصمیم گرفت این عطر را به یادگاری از آن روز درخشان با خود داشته باشد. در بازگشت به خانه، هر نسیمی که در مسیر برمیخورد، او را به یاد آن تجربهی دلنشین میانداخت؛ تجربهای که هرگز از یاد نمیبرد.
عطر آمولتی، نه تنها رایحهای دلنشین، بلکه داستانی برای بازگویی داشت. داستانی که هر بار، با هر اسپری دوباره روایت میشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب