ناموجود
در یک روز آفتابی و پر از انرژی، در مرکز شهر در حال قدم زدن بود. حس تازگی و طراوت هوا او را به یاد خاطرات دوران جوانیاش انداخته بود. همان زمانی که برای اولین بار با عطر آنا آنایاکه آشنا شد. عطری که هنوز هم بعد از گذشت سالها، هر بار که آن را بر روی پوستش حس میکند، حال و هوای آن روزها در ذهنش زنده میشود.
این عطر، برای او همیشه نمادی از جوانی و اعتماد به نفس بوده است؛ چیزی که در زندگی روزمرهاش بسیار به آن نیاز داشت. ترکیب شاداب و مرکباتی انگور سیاه و پرتقال ماندارین در نتهای ابتدایی، به او احساس نشاط و سرزندگی میبخشید. در میانه روز، وقتی از کنار باغی پر از گلهای یاس و رز میگذشت، نتهای میانی این عطر یعنی مریم، رز و گشنیز با او همنوا میشدند و حس لطافت و زیبایی را در درونش تقویت میکردند.
اما آنچه که این عطر را از بقیه متمایز میکرد، قدرت و ماندگاری نتهای پایهاش بود. ترکیب بینظیری از پاتچولی و کهربا که به او احساسی از گرما و امنیت میبخشید. عطر آنا آنایاکه آنايکه با هر بار استفاده، داستانی جدید از زیبایی و سحر و جادو را برای او خلق میکرد و همیشه تعجب دوستان و همکارانش را برمیانگیخت.
ظرافت و جذابیت این عطر در کنار رنگ صورتی بستهبندیاش، تداعیگر همان روزهای زیبا و پر از هیجان بود. برای او، آنا آنایاکه آنايکه چیزی بیش از یک عطر بود؛ دریچهای به سوی دنیای خاطراتی فراموشنشدنی و لحظاتی پر از طروات و زندگی. این عطر به او اجازه میداد تا با اعتماد به نفس و زیبایی، در هر لحظه از زندگیاش بدرخشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب