در یکی از روزهای دلنشین بهاری، او در فروشگاهی شیک و زیبای نزدیکی خیابان اصلی قدم میزد. نسیم ملایمی در هوا جریان داشت و بوی شیرین و دلنشین گلهای بهاری را همراه خود میآورد. او بهدنبال عطری خاص و به یاد ماندنی برای خاطرهای زیبا بود. چشمش به بطری افسانهای عطر آنا سوی آنا سوئی افتاد.
بطری زیبا و طراحی ویکتوریایی آن، او را مجذوب خود کرد. شکل منحصربهفرد و رنگ ملایم بطری با رایحهای که نوید یک تجربه متفاوت را میداد، او را به لمس و تجربه آن دعوت میکرد. با اولین اسپری، نتهای اولیه مثل تمشک، زردآلو و پرتقال مانند طلوعی شاداب و دلپذیر در جانش نشستند. بلافاصله پس از آن، قلب رایحه با گل زنبق، رز بلغاری و گلهای بهاری دیگر او را در پارک گلها سرگردان ساخت.
رایحه این عطر با نتهای پایه مانند چوب صندل و عنبر، حس گرما و عمیقی به او داد که مانند درآغوشگرفتن یک شال گرم در یک عصر پاییزی بود. عطر آنا سوی آنا سوئی او را به دنیایی از خاطرات گذشته و آینده برد، دنیایی که با سبکی مدرن و در عین حال کلاسیک طراحی شده بود. شاید برای همه مناسب نبود، اما برای او همان گزینه نهایی و ایدهآل بود.
احساسات او به این تجربه جذاب و منحصربهفرد افزوده شد و رایحهای که در هوا معلق بود، همواره او را به یاد آن لحظات زیبا میانداخت. عطر آنا سوی آنا سوئی همانطور که وعده داده بود، متفاوت و خاص بود و او مطمئن بود که این تجربه تکرارنشدنی بخشی از زندگیاش خواهد شد. از فروشگاه بیرون آمد، درحالیکه میدانست یک بویایۀ بهاری بینظیر را به مجموعهاش افزوده است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب