ناموجود
در یک غروب طلایی و رؤیایی، آنا به دنبال همان عطری بود که بتواند امضای او در خاطرهها باشد. او به بوتیک زیبایی در خیابان آشنا رفت و نگاهش به شیشهای براق و جذاب افتاد که باورش را دگرگون کرد: عطر آن منژ آ تروآ. نام این عطر او را به یاد سفرهای خیالی به شرق برد؛ جایی که عطرها قصههای ناگفتهای در آستین دارند.
این عطر با رایحهای پر از هیجان آغاز میشود. بادام تلخ و پرتقال خونی به همراه ترنج و گریپفروت، اوج شادمانی را در پیچ و خمهای نت اولیه به نمایش میگذارند. در دل این عطر، وانیل و دانه تونکا با میوههای گرمسیری و یاسمن رازآلود، هماهنگی کمنظیری به وجود میآورند.
زمانی که آنا عطرافشانی کرد، حس کرد در باغی مهآلود و محصور از چوب صندل، مشک و بخور قرار دارد. پچولی و چوب سدر تگزاسی او را به جنگلی سحرآمیز دعوت کردند. شاید ترکیب بینظیر پچولی و چوب صندل در این عطر را بتوان دلیل اصلی شگفتی آن دانست.
ساخت عطر آن منژ آ تروآ زیر دستان توانمند فلاویوس کالاج انجام شده بود. در هر بار استفاده، احساس کرد که در حال قدم زدن در مسیری پوشیده از گلهای شرقی و خاکهای معطر است. یادآور تفریحات و لحظاتی شد که خواست قلبش را به حرکت درآورد، همچون موجی که با گرمایی شیرین و داغ، دل هر بینندهای را میرباید.
این عطر بخشی از وجود و امضای آنا شد. هر بار که این عطر را میپوشید، احساس کرد که در حال رد شدن از مرزهای زمان و فضا است. همانطور که هر رایحه در پیچیدگیهای زندگی جریان دارد، عطر آن منژ آ تروآ نیز او را به کوچههای خاطراتش بازگرداند. این عطر داستانساز، زائیدهی دست خلاقی بود که قصهها را در هم تنیده است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب