ناموجود
در یکی از شبهای خنک پاییز، حس شگفتی و تازگی در هوا موج میزد. مشامم به دنبال عطری بود که قصههای ناشناختهای را برایم روایت کند. به عطرفروشی کوچک و جذابی در قلب شهر قدم گذاشتم، جایی که نام پرفیومری بروکنر همیشه بر سر زبانها بود. در قفسهای دور از شلوغی، چشمم به جواهری خیرهکننده افتاد: عطر اود نامبر سه پرفیومری بروکنر.
احساسی مرموز و خیالانگیز مرا به سوی آن کشاند. از همان لحظه که درب شیشهای باز شد، موجی از تندی فلفل صورتی و تازگی پرتقال گویی مرا به سفری ماجراجویانه دعوت کرد. بویی که مرا یاد روزهای همیشه بهار میانداخت.
در مسیر این سفر، لطافت و گرمای جوز و آلو به هم آمیخته بودند، در حالی که گل رز همچون همراهی دیرین، به این سفر رنگ و بوی دیگری میداد. هرچه بیشتر در اعماق این عطر شناور شدم، با نتهای پایانی شگفتانگیزش آشنا شدم. ترکیبی از دارچین، وانیل و عود که سفرم را به سرزمینی اسرارآمیز و شرقی ختم میکرد.
عطر اود نامبر سه پرفیومری بروکنر خاطراتی از روزهای طلایی را برایم زنده کرد. معجونی از رایحههای تند و گرم، که همچون چمدانی پر از خاطرههای شیرین و دلنشین است. به دنبال جایگاهی ویژه در مجموعه عطریاتم، این عطر آنچه را که همیشه جستجو میکردم، در بر داشت.
همچنان که از عطرفروشی خارج میشدم، بوی اسرارآمیز و فریبایش همچون نتهای دلنشینی در ذهنم تکرار میشد. احساس رضایت و شادی عمیقی بر وجودم سایه افکنده بود. این بود قدرت جادویی عطر اود نامبر سه پرفیومری بروکنر. عطری که با هر قطرهاش میتوانست قصهای نو در زندگیام روایت کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب