ناموجود
در روزی زیبا و آفتابی، لیلا تصمیم گرفت پیادهروی کوتاهی در اطراف باغ گلهای بهاری داشته باشد. هوا تازه و سرشار از شادابی بود و آسمان آبی مثل آینه صاف بود. او در حالی که قدمهایش را بر روی چمنهای نرم و جنگلی میگذاشت، نسیمی ملایم با عطر دلانگیز گلها از کنارش عبور میکرد. لیلا احساس کرد گویی عطر آکوا آلگوریا فلورا سلویاجیا گرلن در هوا جاری بود.
این عطر، که جدیداً به دنیای عطرها معرفی شده بود، تفاوتی شگفتانگیز داشت. ترکیبی منحصر بهفرد از نتهای آبی و بنفشه، به همراه ملون و گلهای وحشی، آغازگر این رایحه بود. با هر دم و بازدم، آکوا آلگوریا فلورا سلویاجیا گرلن تجربهای فراموشنشدنی از خنکی و تازگی را برایش به ارمغان میآورد.
حین ادامه قدمزدن، نتهای میانی به آرامی ظاهر شدند. رایحه پرتقال و یاسمن درهم تنیده بودند و حس گرما و نور خورشید را به او منتقل میکردند. چنین ترکیبی، احساس آرامش و بینظیری را در او برمیانگیخت. لیلا حس میکرد که با طبیعت یکی شده و در میان علفهای سبز و گلهای وحشی غرق شده است.
سرانجام، نتهای پایه این عطر ظاهر شدند. بنفشه پودری، زنبق اصیل و مشک سفید، پایاندهندهای بیبدیل بودند که به آرامی و با ظرافتی خاص در هوا پراکنده میشدند. این نتها همچون زمزمهای نرم و لطیف، با او میماندند و یادآور زیبایی طبیعت بودند.
در پایان گردش، لیلا به خود قول داد که باری دیگر به این مکان بازگردد و خاطرات شیرینش را با عطر آکوا آلگوریا فلورا سلویاجیا گرلن تازه کند. این عطر، داستانی از گلها و طبیعت را برای او بازگو کرده بود، داستانی از تازگی و زیبایی بیپایان.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب