ناموجود
در یکی از روزهای گرم تابستان، نازنین در حال آماده شدن برای یک شب خاص بود. او تصمیم داشت تا برای مراسمی رسمی به دیدار دوستانش برود. در حالی که به کمد خود نزدیک میشد، نگاهی به مجموعه عطرهای خود انداخت. هر بطری داستانی داشت، اما او به دنبال عطری بود که جریان زندگی را در قلبش بیدار کند.
با دقت یکی از جعبهها را برداشت؛ ارابیا ارکید لشامو. برق کوچکی در چشمانش نمایان شد. این عطر جادویی، او را به خاطرات گذشته و لحظات فراموشنشدنی میبرد. نازنین با لبخندی بر لب، درب بطری را باز کرد. رایحه اولیه عطر با ترافل و آلو در فضای اتاق گسترده شد. این همان عطری بود که اعتمادبهنفس و شور و شوق را درونش بیدار میکرد.
نازنین همچنان محو در خاطرات گذشته، عطر را روی مچ دست خود اسپری کرد. قلب عطر ارابیا ارکید لشامو با ارکیده سیاه و یلانگ یلانگ در هم آمیخته بود و به او حس قوت و ظرافتی بینظیر میبخشید. او احساس میکرد که با هر نفسی که میکشد، در میان یک باغ گلهای نادر و شگفتانگیز قدم میزند.
عطر با رایحههای پایهای نعنا هندی به آرامی در فضای اتاق جا باز کرد. این رایحهها حسی از گرمی و پایداری به او منتقل میکردند. نازنین آینه را نگاه کرد، با حسی از رضایت و آرامش. او میدانست که امشب، با انتخاب عطر ارابیا ارکید لشامو، درخشانتر از همیشه در جمع دوستانش ظاهر خواهد شد.
شب در آغوش این عطر بینظیر شروع شد. ارابیا ارکید لشامو نه تنها عطری برای نازنین بود، بلکه پلی به سوی لحظات خوش و خاطرهانگیز در زندگیاش بود. در پیچ و تاب شب، او بارها و بارها متوجه نگاههای تحسینبرانگیز اطرافیانش شد و این همه جادو به لطف آن عطر شگفتانگیز بود.
سایر تلفظها: ارابیا ارکید لشامو, ارابیا ارکید لو شامو, ارابیا ارکید لی شامو, ارابیا ارکید له شامو, عربیا ارکید لشامو, عربیا ارکید لو شامو, عربیا ارکید لی شامو, عربیا ارکید له شامو, ارَبیه اُرکید لشامو, ارَبیه اُرکید لو شامو, ارَبیه اُرکید لی شامو, ارَبیه اُرکید له شامو, عربیه ارکید لشامو, عربیه ارکید لو شامو, عربیه ارکید لی شامو, عربیه ارکید له شامو, اریبا اُرکید لشامو, اریبا اُرکید لو شامو, اریبا اُرکید لی شامو, اریبا اُرکید له شامو
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی