در گرمای دلانگیز صبحگاهی، باد سبکی از صحرا آرام برمیخاست و با خود عطری دلنشین را به همراه میآورد. از دور، صدای اذان شنیده میشد و مردی با ردایی سفید در گوشهای نشسته بود و به افق خیره شده بود. او به دنبال چیزی بود که بتواند احساس نشاط و تازهگی به او ببخشد.
آن مرد، عطر آرابیان جمز افنان را که همیشه در جیبش داشت، از جیب ردا بیرون آورد. همانطور که درپوش بطری را باز کرد، رایحهای عمیق و پیچیده از آن بیرون آمد. بوی معطر آن، او را به دنیایی متفاوت برد؛ دنیایی که ترکیبی از رمز و رازهای شرق و شگفتیهای غرب بود. این عطر، اوج هنری بود که برند افنان با افتخار عرضه کرده بود.
برای آن مرد، آرابیان جمز افنان چیزی بیش از یک عطر بود. این عطر، قصهای از گذشتههای دور را نقل میکرد. وقتی که به بازارهای شلوغ شرق سفر میکرد و بوی ادویهها و رنگهای متنوع چشمنوازش را به خود جذب میکرد.
این عطر از مجموعه ای به نام Occidentals بود؛ مجموعهای که با طراحی ویژهاش، مردانگی و اصالت را در هر قطره بازتاب میداد. هیچ جادویی در این جهان نمیتوانست به اندازه چند قطره از این عطر، روح و جان را تازه کند. این گنجینه عربی، با استفاده از رایحههای گرم و اغوا کنندهاش، جایی خاص در زندگی او پیدا کرده بود.
اگرچه عطرهای دیگری هم وجود داشتند، اما آرابیان جمز افنان ترکیبی بینظیر داشت و به او اجازه میداد تا خاطراتی ماندگار خلق کند. لحظهای که او عطر را به خود میزد، احساسی متمایز و انرژیبخش به وجود میآمد.
آن مرد جلوهای از تاریخ و فرهنگ را با خود حمل میکرد، و هر بار که آن عطر را به کار میبرد، گویی بخشی از آن داستان عظیم را زنده میکرد. آرابیان جمز افنان نه تنها یک عطر، بلکه یک جادهی طولانی به قلب خاطرات بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی