در یک شب آرام پاییزی، وقتی باد ملایمی در خیابانهای شهر میپیچید، مردی با کت چرمی خود از در خانه خارج شد. او قصد داشت به یک مهمانی دوستانه برود. همانطور که در آینه قدی سالن ورودی نگاهی به خود انداخت، دستش به سمت بطری نفیسی در قفسه کناری رفت. عطر آروماتیک کانفلیکت الکساندریا فراگرنسز را برداشت و با دقت چند پاف از آن را روی مچ دستش زد. بوی آن فوراً فضای اطرافش را پر کرد.
ابتدا نتهای تازه ترنج و پیتومنتو جادویی را در هوا پاشیدند. کمی بعد، هنگامی که عطر روی پوستش نشست، بوی دلپذیر و گرم عنبر و لبدانوم به مشام میرسید. این ترکیب، حسی از آرامش و اعتماد به نفس در عمق وجود او ایجاد کرد. دوست داشت وقتی وارد مهمانی میشود اثری بهیادماندنی بر جای بگذارد و ادکلن آروماتیک کانفلیکت الکساندریا فراگرنسز این احساس را تقویت میکرد.
با گذشت زمان و قرار گرفتن در معرض هوای مخلوط شان، نتهای چوبی و دودی عطر او با رایحه جذاب چرم و مشک ترکیب شدند. این ترکیب، حسی مردانه و قوی به او بخشید. در آن شب، حضور او با عطر ماندگار و افسونبرانگیز آروماتیک کانفلیکت الکساندریا فراگرنسز در میان همه دوستانش حس شد.
هرکسی که در مهمانی بود، از او درباره بوی دلانگیزی که با خود به همراه داشت پرسید. او تنها لبخندی بر لب آورد و نام عطری که تمامی این احساسات را برای او به ارمغان آورده بود، یعنی عطر آروماتیک کانفلیکت الکساندریا فراگرنسز، را به آنها معرفی کرد.
این عطر نهتنها به او اعتماد به نفس و جذابیت بخشیده بود، بلکه خاطرهای بینظیر و فراموشنشدنی را در ذهن همه حاضرین در آن شب زیبا حک کرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب