ناموجود
در یک روز آرام و آفتابی بهاری، لیلا با یک شادی خاص از خواب بیدار شد. امروز اولین روز کاری او در یک شرکت عطرسازی بود. همیشه رویایی داشت که روزی در دنیای زیبای عطرها کار کند و امروز این رویا به واقعیت پیوسته بود.
وقتی به دفتر رسید، مدیر مهربانش یک بسته زیبا به او داد. با کنجکاوی بسته را باز کرد و دورن آن چیزی نبود جز عطر آرت کلکشن سلبرشن وومن از برند محترم میکالف. عطری که نام آن هم در خود جشن و شادمانی داشت و از خانواده گلی بود.
لیلا به آرامی درب بطری را باز کرد و بوی اولیه آن که ترکیبی از گریپفروت و ترنج بود، فضای اتاق را پر کرد. این بوی مرکباتی تازه، مثل نسیمی از باغهای مرکبات مدیترانهای بود.
پس از مدتی، نتهای میانی عطر خود را نمایان کردند. بوی گرم و اغواکننده یلانگ یلانگ و یاس با لطافت شکوفههای نرولی در هم آمیخته بود. این ترکیب، حس حضور در باغی پر از گلهای رنگارنگ و خوشبو را به او القا کرد.
نتهای پایه، شامل پچولی، خزه، چوب صندل و وانیل، فضایی دلنشین و عمیق ایجاد کردند. عطری که میتوانست حس آرامش و اطمینان را در وجود هر کسی بیدار کند.
لیلا با خودش فکر کرد چه روز خوشاقبالی! اولین روز کاری و اولین تجربهاش با عطر آرت کلکشن سلبرشن وومن میکالف، چیزی که نه تنها روز او را بلکه آینده حرفهایش را با شادی و زیبایی نوید میداد.
با عطر آرت کلکشن سلبرشن وومن میکالف، لیلا نه تنها به دنیای عطرها پا گذاشت، بلکه داستانی جدید و هیجانانگیز را در زندگیاش آغاز کرد. عطری که بیشتر از یک رایحه بود و برای او خاطرهای جاودان ساخت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب