ناموجود
در یک غروب بهاری، در یکی از خیابانهای پاریس، صدای زنگوله مغازهای به گوش رسید. مغازهای که با شیشههای پر از رنگ و بوی عطرهای مختلف، مشتریان را به درون میکشید. در گوشهای از مغازه، بطری زیبای عطر آرت دکو دو الکساندر جی خوابیده بود. این عطر، همچون یک اثر هنری، با جزئیات ظریف و رنگهایی که گویی از دل تاریخ هنر دکو برخاسته، نگاهها را به خود جلب میکرد.
روزها از پس هم میگذشتند و عطر آرت دکو دو الکساندر جی منتظر بود تا دستهای عاشقانهای که ارزشش را درک کنند، او را برگزینند. این عطر، با آغاز نتهای پرتقال و بیگارد، عطری خنک و تازه به فضا میبخشید. مثل نجوای درختان در نسیم ملایم صبحگاهی.
اما هر چه که میگذشت، قلب این عطر همچون داستانهای قدیمی، پیچیدهتر میشد. عطر الملای، با طعم ادویهای و گرم، بر جان عطر نشست و فضای مغازه را پر کرد. مثل قصههایی که هر لحظه شما را به ادامه دادن ترغیب میکنند.
پایان داستان، اما شگفتیهای خود را داشت. نتهای پایه شامل پچولی، وانیل، سدر، بنزوئین و مشک سفید، عطر را در ردپایی از شیرینی و گرما پیچید. هر بار که عطر آرت دکو دو الکساندر جی بر روزگاری دیگر پا میگذاشت، تمام آن روزها را دوباره زنده میکرد. شاید به همین دلیل بود که هرکه این عطر را داشت، از زندگی لحظهای شادتر میشد.
اینکه چرا این عطر چنین تأثیر عمیقی بر دلها میگذارد، رازهایی نهفته در دل فرمول آن است. هر نت از این عطر گویی زیباترین حسها را متولد میکند. و این، چیزی است که شاهکار الکساندر جی را جاودانه کرده است. آری، در دل هر روزمرگی، شکوه این عطر همچنان به چشم میآید. و این سفر عطری، هرگز شما را ترک نمیکند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی