ناموجود
داستان در یک شب پاییزی شروع میشود، زمانی که نسیم خنک و دلنشینی در هوا موج میزند. لیلا تصمیم گرفته بود به مراسمی خاص برود و نیاز داشت عطر جدیدی که سه ماه پیش از برند دوستداشتنی ایوون خریده بود، امتحان کند. عطری که بسیار دربارهاش شنیده بود: عطر اتراکشن اینتنس ایوون.
با اولین قطرهای که لیلا از این عطر بر روی مچ دستش افشانه کرد، خود را در باغی پر از جنجالها و هیجانهای شیرین احساس کرد. رایحه اولی که به مشامش رسید، ترکیب زنجبیل قندی، گلابی و توتسیاه بود. این سهگانه جادویی مثل دعوتنامهی معتبر به سفری عطری و جذاب عمل میکرد.
قدم به قدم که به میانهی عطر نزدیک میشد، لیلا حس کرد در باغی از گلهای مرموز و نادر قدم میزند. مشک، گاردنیا و ارکیده سیاه همچون درآمیختگی خیال و واقعیت به او احساس قدرت و عظمت میدادند. اما هنر اصلی عطر اتراکشن اینتنس ایوون وقتی به اوج خود رسید که نتهای پایه روی صحنه آمدند: پرالین، نارگیل و استیراکس که احساسی گرم و دلپذیر را منتقل میکردند.
لیلا غرق در دنیای عطر اتراکشن اینتنس ایوون بود. این عطر مانند یک ملودی پیچیده بود که هر لحظهاش هیجان و تازگی به همراه میآورد. او مطمئن بود که امشب با این عطر، همچنان که در میان جمعیتی پرشور قدم میزند، توجهها و نگاهها را به سوی خود جلب میکند.
در انتهای مراسم، وقتی دوستانش از کنار او عبور میکردند، یکی از آنان با لبخندی گفت: لیلا، امشب رایحهات همه را مجذوب خود کرده است. این جمله برای لیلا گواهی بر انتخاب درستش بود. عطری که انتخاب کرد، نه تنها یک محصول بود، بلکه تجربهای ماندگار و بینهایت شگفتانگیز برایش به ارمغان آورد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی