در دل شهری شلوغ و پرهیاهو، زنی جوان به نام ناهید زندگی میکرد. او همواره به دنبال چیزی بود که بتواند شادی و طراوت را به روزهای پرکارش بازگرداند. روزی در میان خیابانهای قدیمی شهر، وارد بوتیک عطری شد که همیشه بوی خالص و دلپذیری داشت.
فروشنده با لبخندی گرم از او استقبال کرد و ناهید بلافاصله اِیوُن اِسمایل ایوون را دید. او به بطری زیبا و رنگین عطر نگاه کرد، و بویی خوشبو و تازگیبخش از آن ساطع میشد. بدون تردید، تصمیم به آزمایش آن گرفت.
اولین تنی که بر روی پوست ناهید نشست، بوی مرکباتی ملایم و شاداب بود که حس طراوت خاصی را به او القا کرد. این نتهای مرکباتی به آرامی با رایحههای گلی ترکیب شدند و حس زنانگی و زندگی را در او بیدار کردند. این همان حسی بود که ناهید به دنبالش بود؛ عطری که لبخند را به صورتش بازگرداند و به او انرژی مثبت بخشید.
ناهید درمییافت که این عطر، دقیقاً مانند نامش، لبخندی در دلش جای داده است. دیگر تفاوتی نداشت که روزش چقدر سخت باشد، عطر اِیوُن اِسمایل ایوون همواره با ناهید بود و او را به دنیایی از رنگ و نور میبرد. عطر اِیوُن اِسمایل ایوون با ترکیب شیرینی و طراوت، اثری ماندگار و بینظیر بر جای میگذاشت.
اینک، ناهید هر روز با اعتماد به نفس بیشتر و لبخندی بر لب، از خانه بیرون میرفت. او میدانست که همراه با این عطر، حسی از جوانی و شادابی همیشه در کنار او خواهد بود. این بود داستان عطر اِیوُن اِسمایل ایوون، رایحهای که نه تنها پوست، بلکه روح انسان را تازه میکند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب