ناموجود
در قلب شهری پر از هیاهو و زندگی، فروشگاه عطری به نظر عادی اما به یادماندنی وجود داشت. روزی دختری با عطشی تازه برای زیبایی وارد این فروشگاه شد. میان قفسههای گوناگون و با بویهای متنوع، محصولی خاص چشم او را گرفت: عطر بیبی گرل فرانک اولیویه.
بیبی گرل فرانک اولیویه، این عطر جذاب و دلنشین با رایحههای مرکباتی تازه خود، گمان و ذهن او را به سمت صبحی روشن و شاداب هدایت کرد. نخستین بازدم از این عطر، بهمانند طراوت گریپفروت و ظرافت فریزیا بود که با لمس پوست او، احساسی ناب را پدید آورد. این رایحه، بهمانند نسیمی خنک در یک روز گرم تابستانی، او را در خاطرات دلانگیز و گذشتهای شاد برد.
با گذر زمان، تلفیقی از لیلی آف د ولی، پونی و شکوفههای پرتقالی در لایه میانی عطر آشکار شد. این ترکیب، پیچیدگی و ظرافتی لطیف را به نمایش گذاشت و دل انگیزی زنانگی را در پی داشت. انگار هر بار که این عطر را استشمام میکرد، گلهای باغی مخفی را میدید و در ذهن خود قصه ساقههایی پیچیده را میبافت.
و در نهایت، نتهای پایهای مشک و کهربا سفید، مانند آغوشی گرم و مطمئن، با او ماندند. این بوها، احساسی از آرامش و پایداری را به او بخشیدند. ترکیبی که باعث میشود حس امنیت و اعتماد به نفس داشته باشد و در عین حال از شیرینی و جذابیت لحظهلحظههای زندگی لذت ببرد.
عطر بیبی گرل فرانک اولیویه، برای او نه فقط یک عطر، بلکه داستانی از طبیعت و زندگی بود. هر رایحه، داستانی از شادی، عشق و آرامش را روایت میکرد. این عطر، هدیهای بود به جهان زنانگی و به هر زنی اجازه میداد که خودش را در این داستان بینظیر پیدا کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب