در روزگاری نهچندان دور، در شهری که بوی باران و خاک ترانهای آرامشبخش را نجوا میکرد، عطری شگفتانگیز به نام عطر باهيج نبیل به دستان مردمانی خاص رسید. این عطر که توسط برند معتبر نبیل ارائه شده بود، قصهای از ترکیب نُتهای گوناگون بود که همانند یک سمفونی معطر، حسوحالهای متفاوت را به ارمغان میآورد.
در ابتدای داستان این عطر، حس تازهای از بوی ترنج و نارنگی به مشام میرسید. در همان لحظه میتوانستید سرمایی از لمس نعنای تازه و گرمای ادویهای هل را حس کنید. آغاز این سفر، همانند نشستن در باغی زنده و پویا بود که هر گوشهاش نغمهای جدید داشت.
با گذر زمان و ورود به بخش میانی این عطر، بوی اسطوخودوس و صمغ لادن، آرامشی لطیف را به ذهن و قلب میبخشید. این ترکیب باعث میشد تا انسان در میان تلاقی تاریخ و طبیعت خود را گم کند، جایی که رایحهی گلها و چوبها همچون افسانهای کهن به دور انسان میپیچد.
و در پایان این داستان معطر، نُتهای پایهای نعناع هندی، عنبر و مشک، حس گرما و دلنشینی را به همراه داشتند. چوب صندل این ترکیب را همچون یک قاب زیبا دربرگرفته و با پخش شدن آرام رایحهها، داستان این عطر را به کمال میرساند.
عطر باهيج نبیل بیش از یک عطر، سفری به عمیقترین لایههای احساسات بود. مردمان زیادی در این شهر، در جستجوی چیزی بودند که بتواند حسها، خاطرات و لحظات را به هم پیوند بزند. این عطر، به عنوان پلی میان گذشته و حال، توانست با عطر خاص و بینظیر خود، این نیاز را برطرف کند و داستانی ماندگار را برای هر کسی که آن را تجربه میکرد، خلق کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب