نرگس همیشه به دنبال عطری بود که با شخصیتش هماهنگ باشد. یک عطر خاص که بتواند در هر جمعی او را متمایز کند و توجهها را به سوی خود جلب کند. او عاشق رایحههای ملایم و دلنشین بود که حس آرامش و تازگی به او بدهد. روزی که در یک سفر کوتاه به خلیج فارس بود، با عطری مواجه شد که تمام تصوراتش را تغییر داد.
عطر بحرین پرل ال ریهاب به نرگس معرفی شد. او ابتدا نام زیبای این عطر را دید و تصمیم گرفت آن را امتحان کند. با اولین اسپری، رایحهی تازه و مرکباتی آن قلبش را تسخیر کرد. حس طراوت و انرژی که از این رایحه به او منتقل میشد، نرگس را شگفتزده کرده بود. نتهای گلی و پودری عطر به تدریج خودنمایی کردند و حالتی دلانگیز و زنانه ایجاد کردند که کاملاً با سلیقهی نرگس همخوانی داشت.
رایحهی مشک و گلهای سفید که بهدنبال آن آمدند، احساسی از لطافت و هارمونی به عطر بخشیدند. نرگس توانست پشت هر نت، داستانی منحصربهفرد احساس کند. روایح گل رز و بنفشه به او حسی از رمانتیک بودن و شیرینی بخشیدند که او را در خاطرات خوش و لحظههای به یاد ماندنی فرو بردند.
همانطور که نرگس به خانه برمیگشت، با خود فکر کرد که یافتهی جدیدش بهترین همراه او در طول روز خواهد بود. عطر بحرین پرل ال ریهاب نه تنها عطر جدید او بلکه نمادی از زنانگی و زیبایی او شده بود. از آن پس، هر بار که این عطر را میزد، احساس میکرد که در حال قدمزدن در گلزاری خوشبو و آرام است، جایی که هر بو، داستانی از شادابی و زندگی دارد. او یقین داشت که عطر بحرین پرل ال ریهاب همیشه قلبش را آرام میکند و جذابیتی بینظیر به او میبخشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب