ناموجود
در یک روز زیبای پاییزی، هوای خنک و نسیم دلنشین در خیابانهای پاریس جریان داشت. الیزابت، زنی با شوق و ذوق خاص برای کشف عطرهای جدید، وارد فروشگاهی کوچک و قدیمی شد. در گوشهای از فروشگاه، یک شیشه عطر با درخشش طلایی چشمنوازش توجه الیزابت را جلب کرد. عطر باله ورسای ژان دسپره بود، با ظاهری که وعده دنیایی از زیبایی و جذابیت را میداد.
این عطر، اثری ماندگار از سال ۱۹۶۲، مانند پلی بین گذشته و حال بود. با اولین استشمام، رایحههای گلی و مرکباتی مانند رز، یاس و لیمو فضای اطراف را پر کرد. حس سبکی و شادابی اولین نوای این عطر بود که به آرامی محو شد و میاننتهایی از چرم و چوب صندل جلوهای گرم و چوبی به خود گرفت. الیزابت به وضوح میتوانست حس سفری به دوران قدیم را تجربه کند؛ دورانی که سبک و سیاق دیگری داشت.
عطر باله ورسای ژان دسپره به تدریج به نتهای پایانی خود میرسید. نتهای گرمی مانند عنبر و وانیل با روایح مشک و سدر اتحادی دلپذیر ایجاد میکردند. این ترکیب پیچیده، موجب میشد الیزابت به یاد بیاورد که چگونه هنر در جزئیات نهفته است، و چگونه یک عطر میتواند داستانی را روایت کند.
الیزابت به آرامی شیشه عطر را بر روی میز فروشگاه گذاشت و لبخندی زد. او نیک میدانست که این رایحه او را به سفری مشحون از هیجانها و یادآوری خاطرات خواهد برد. لحظات شیرین و طلایی دوران قدیم و احساس گرمای دلنشین آنها با هر بار استفاده از عطر باله ورسای ژان دسپره دوباره در ذهن او زنده میشد. و این چیزی بود که باعث شد آن روز، الیزابت این عطر خاص را با خود به خانه ببرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب