ناموجود
در یک روز آفتابی پاییزی، هنگامی که برگهای درختان به آرامی بر زمین میریختند، مهسا تصمیم گرفت تغییری در زندگیاش ایجاد کند. او دست به دامان عطرهای جدید شد تا روح تازهای به روزهایش ببخشد. در میان قفسههای شلوغ یک فروشگاه عطر، بطری زیبا و قدیمی عطر بَلَد اوون توجهش را جلب کرد.
مهسا پیش از این هرگز نام آن را نشنیده بود، ولی شوق کشف ناشناختهها او را به سمت خرید این عطر سوق داد. عطر بَلَد اوون با خانواده بویایی گلدار، چوبی و مشکی خود جاذبه عجیبی داشت. این ترکیب بینظیر که اولین بار در سال ۱۹۷۷ به بازار عرضه شد، همچنان حس و حالی خاص و مرموز از خود به جا میگذارد.
مهسا بعد از اولین پاف از این عطر، به بُعدی دیگر سفر کرد. رایحههای ملایم و در عین حال پرقدرت عطر بَلَد اوون او را به دنیایی از خاطرات خوش و آرامش بردند. این عطر به طرز شگفتانگیزی با حسهای مختلف او بازی میکرد و به او احساس زندگی و انرژی میبخشید.
رایحهای از گلهای بهاری، همراه با نتهای چوبی و لمس ظریف مشک، ترکیبی میآفرید که هر کسی را به خود جذب میکرد. این عطر نه تنها مناسب موقعیتهای خاص بود بلکه در روزمرگیها هم مانند یک دوست قدیمی همراه مهسا میماند. او احساس میکرد که با استفاده از عطر بَلَد اوون میتواند یک داستان عاشقانه را روایت کند؛ داستانی از زنی که با اعتماد به نفس و با بیپروایی در میان جمع به جلو میرفت و نگاهها را به خود خیره میکرد.
این تجربه باعث شد که مهسا باور کند که عطرها نه تنها ما را تعریف میکنند بلکه داستانهایی را روایت میکنند که برای همیشه در خاطرهمان باقی میمانند. او از آن روز به بعد، هر بار که به عطر بَلَد اوون مینگریست، خاطره آن روز پاییزی در ذهنش زنده میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب