در قلب یک باغ بزرگ و پراسرار، بانویی جوان به نام مینا هر روز صبح با عطر گلهای رز بیدار میشد. این گلها سمبل زیبایی و ظرافت بودند و رایحهای دلنشین در فضا پخش میکردند. مینا همیشه شیفته بوی گلهای رز بود و آرزوی داشت که بتواند این حس بینظیر را با خود به هر جایی ببرد.
روزی مینا با دوستی آشنا شد که به او از عطر بارا شیسیدو گفت. این عطر از سال ۱۹۱۷ توسط برند معتبر شیسیدو عرضه شده بود و به عنوان یک عطر کاملاً زنانه در دسته عطرهای گلی طبقهبندی میشد. مینا با شنیدن این خبر، مشتاق شد تا با این عطر خاص آشنا شود. او برای خرید عطر بارا شیسیدو به یک فروشگاه عطر رفت. زمانی که درب شیشهای کوچک و ظریف عطر را باز کرد، گویی در میان باغی پر از گلهای رز قرار گرفته بود. رایحه اول آن بلافاصله او را به دنیای آرامش و لطافت برد.
عطر بارا شیسیدو با نتهای گلی و رز ترکیبی از ظرافت و زیبایی بود، همانگونه که او همیشه در باغش احساس کرده بود. مینا هر بار که این عطر را استفاده میکرد، حس میکرد که بخشی از باغ خود را با خود دارد و میتواند آن را با جهان به اشتراک بگذارد.
با گذشت روزها، مینا بارها و بارها عطر بارا شیسیدو را میزد. و هر بار داستان جدیدی در ذهنش شکل میگرفت. این عطر نه تنها او را با طبیعت مرتبط میساخت، بلکه حسی از اعتماد به نفس و شادی به او میبخشید. او در دل امیدوار بود که زنان بیشتری بتوانند از این عطر بینظیر لذت ببرند و زیبایی خود را با جهان نشان دهند. در نهایت، عطر بارا شیسیدو برای مینا نه تنها عطری خوشبو بود بلکه پلی برای ارتباط با طبیعت و خود حقیقیاش.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب