ناموجود
شبی آرام و خنک در دل یک باغ پرگل با عطرهایی غنی و فریبنده، شبی که هر قطره از شبنم بر گلهای رز برگ طلایی درخشان میدرخشید، عطر بریکِید الکساندریا فرگرنسز از درخشش دیگری سخن میگفت. این عطر برای آنان که در برابر بادهای تند زندگی استوار میمانند طراحی شده است. داستان ما از اینجا آغاز میشود.
احمد، مردی که سالها در معادن کار کرده و زندگیاش را به سازش با محیطهای سخت و طاقتفرسا سپری کرده بود، اینک برای یک تجربه جدید به مهمانی دعوت شده بود. او در جستجوی عطری بود که نه تنها خوش بو باشد، بلکه زرهی از اعتماد به نفس به او بپوشاند. هنگامی که چشمش به عطر بریکِید الکساندریا فرگرنسز افتاد، حس کرد که این همان عطر است.
این عطر ترکیبی اسرارآمیز از نتهای ادویهای قدرتمند و چرم نرم بود، گویی عمقی از جنگل و قدرت طبیعت در یک بطری جمع شده است. بوی چرم آن، حس رهبری و اقتدار را به او هدیه داد، در حالی که نتهای میوهای و استوایی آن، از آرامش و زیبایی هرگوشه باغ حکایت میکردند.
در لحظه ورود به مهمانی، هر کس که از کنار احمد میگذشت، نگاهی تحسینآمیز به او میانداخت. او با عطر بریکِید الکساندریا فرگرنسز همچون درختی تنومند و استوار در برابر باد بود. این عطر از درون او تجربهای خارقالعاده ساخت؛ دیوار دفاعی در برابر چالشها و راهنمایی برای روشنبینی در تاریکیها.
شبی که با چالش آغاز شده بود، به لطف عطر بریکِید الکساندریا فرگرنسز به تجربهای دلنشین و خاطرهانگیز تبدیل شد. از لحظهای که آن را پوشید، گویی همه جهان به او لبخند میزد. این عطر نه تنها رایحهای مسحورکننده را به او بخشید، بلکه جان او را نیز جلا داد. هر بار برخورد با این عطر، داستانی از قدرت و استقامت خواهد گفت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب