ناموجود
تابستانی گرم و آفتابی بود و شهر تازه از خواب صبحگاهی بیدار شده بود. زنی به نام سارا که همیشه دوست داشت روزش را با خوشعطرترین اتفاقها آغاز کند، به دنبال عطری میگشت که بتواند شادابی و نشاط تابستان را برایش به ارمغان بیاورد. او تصمیم گرفت به یک سفر عطرآگین بروی.
به بوتیکی رفت که همیشه عطرهای مورد علاقهاش را از آنجا تهیه میکرد. نگاهی به شیشههای رنگارنگ انداخت و ناگهان چشمش به عطر بازار سامر فراگرنس نیو کریستین لاکروآ افتاد. پوستر تبلیغاتی آن با رنگهای شاد و زنده، بوی خوشی را در ذهنش تداعی کرد. او بیدرنگ آن را انتخاب کرد.
با اولین اسپری، نسیم شیرینی از شکوفهی بادام و انگور قرمز در فضا پراکنده شد، حس تازگیاش با فلفل کمی تندتر شد. دل سارا با بوی خاص عطر بازار سامر فراگرنس نیو کریستین لاکروآ به تپش افتاد. دقایقی بعد، قلب عطر با بوی لطیف بابونه، میموسا و رز به زیبایی به جریان افتاد و فضایی عاشقانه ایجاد کرد که گویا در باغی پر از گلهای رنگارنگ قدم میزند.
پایان این سمفونی عطرگونه با نُتهای پایانی هلیوتروپ، مشک، چوب صندل و وانیل همراه بود؛ حسی از گرما و لطافت که با آغوشی گرم و دوستانه پذیرایش بود. سارا احساس کرد این عطر چیزی بیش از یک رایحه است؛ به خاطراتش جان بخشید و روزش را پر از انرژی کرد.
عطر بازار سامر فراگرنس نیو کریستین لاکروآ مانند سفری کوتاه به تمام زیباییهای تابستان بود؛ سفری که هر روز میتوانست تجربهاش کند و یادآور روزهای شیرین زندگیاش باشد. سارا میدانست این عطر تا مدتها با او خواهد بود و هر بار که به آن فکر کند، لبخندی بر لبانش نقش خواهد بست.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی