ناموجود
در یک روز آفتابی گرم تابستان، امیلی به باغ زیبایش در حومه شهر پناه برد. نسیمی خنک با عطر لیمویی و گلی در فضای باغ پراکنده شده بود، اما امروز رایحهای خاص و جادوییتر فضا را پر کرده بود. امیلی این حس دلانگیز را نمیتوانست توضیح دهد، تا این که به یاد عطر جدیدش افتاد. عطر برگاموتو ئه میرتو مارینو دکتر ورانجس فیرنزه، همان بوی جادوگرانه بود که امروز همراهش بود.
امیلی در حالی که قدم میزد، به سراغ میز کوچکش رفت و بطری زیبای عطر را با دقت برداشت. طراحی شیشه و نام برند ایتالیایی دکتر ورانجس فیرنزه با دقت تمام مشاهده میشد. او به آرامی درب بطری را باز کرد و چند قطره از عطر بینظیر را روی مچ دستش اسپری کرد. در همان لحظه، رایحهای دلنشین از گل نرولی و برگاموت به مشامش رسید. یادآور روزهای خوش دریای مدیترانه بود؛ روزهایی که نسیم معطر سواحل را نوازش میکرد.
با کمی گذشت زمان، نتهای میانی به آرامی در فضا پراکنده شدند. میرتل دریایی با زیبایی و لطافت خود، قلب را تشکیل میداد. این ترکیب بینظیر به همراه نت پایهی شبدر سبز، حس تازگی و سرزندگی را به او القا میکرد. احساس کرد در دنیایی مملو از یادها و خاطرات خوب غوطهور شده است.
همزمان با غروب خورشید، امیلی به منزل بازگشت. احساس کرد حضورش با این عطر خاص، خاطرات خوش روز را زنده میکند. برگاموتو ئه میرتو مارینو دکتر ورانجس فیرنزه، برای او نه تنها یک عطر، بلکه پلی میان گذشته و حال، میان رؤیا و واقعیت بود. تجربهای که هر روز با شوق بیشتری به سراغش میرفت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی