ناموجود
در یک شب سرد زمستانی، با صدای باد که در میان شاخههای درختان میپیچید، مردی به نام سامان در خیابانهای خالی شهر قدم میزد. او به دنبال چیزی خاص، چیزی که بتواند حس قدرت و جذابیت را در او زنده کند، بود. چیزی که بتواند خاطرهای از او در ذهن دیگران باقی بگذارد. ناگهان، یکی از ویترینهای شیک فروشگاهی جلوهای بینظیر را به نمایش گذاشت: عطر بِلَک اِسِنشال اینتِنس اِیوون.
سامان وارد فروشگاه شد و به سمت عطر نزدیک شد. طراحی شیشه عطر با رنگی تیره و جذاب که مانند شب بود، او را مجذوب کرد. بطری را برداشت و اولین پاف از عطر بِلَک اِسِنشال اینتِنس اِیوون را روی مچ دستش امتحان کرد. رایحهای از مرکبات تازه به مشامش رسید که حس طراوت و انرژی را به او هدیه داد.
لحظهای بعد، نتهای میانی با ترکیبی از فلفل و چرم به همراه لمسهای از لادن وارد صحنه شدند و گرمایی خاص به او بخشیدند. این ترکیب، او را به یاد ماجراجوییهای بیپایان در دنیایی ناشناخته و هیجانانگیز انداخت. حس مردانهای که در این لحظه به او دست داد، غیرقابل وصف بود.
وقتی نتهای پایه با گرمای کهربا و رایحههای چوبی و آتشین خود را نشان دادند، سامان احساس کرد که این عطر مانند سایهای از او، حکایتگر داستان زندگی اوست. هر بار که بوی آن را حس میکرد، به یاد خاطراتی میافتاد که او را به جلو هدایت میکردند.
عطر بِلَک اِسِنشال اینتِنس اِیوون نه تنها عطر یک مرد، بلکه بخشی از هویت اوست. این عطر در کنار او بود تا داستانهای جدیدی را نوشته و در خاطرها ماندگار کند. این جذابیت و اعتماد به نفس برای او ارزشمندترین چیزی بود که میتوانست از یک عطر انتظار داشته باشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب