ناموجود
در شهری با خیابانهای شلوغ و پرهیاهو، مردی به نام سامان تصمیم گرفت روزی را برای خود اختصاص دهد. او از همه تنشهای روزمره فرار کرد و به مغازه عطر فروشی محبوبش، جایی که همیشه لبخند میزد، پناه برد. سامان به دنبال رایحهای بود که او را به دنیایی دیگر ببرد، جایی که آرامش جایگزین شلوغی شود. در قفسهها چشمش به عطری افتاد: عطر بلک لاین آرنو سورل.
سامان کمی تردید داشت، اما عطر بلک لاین آرنو سورل با ترکیب ماهرانهای از رایحههای مرکباتی چون برگاموت و پتیتگرین، او را به سمت خود کشید. اولین بار که آن را امتحان کرد، حس تازهای از خنکی و طراوت به او منتقل شد؛ انگار نسیمی خنک از باغهای میوه به او وزیدن گرفته بود. با گذر زمان، عطر اسطوخودوس در میانه به آرامی خودنمایی کرد و حسی دلنشین از آرامش را به او القا کرد.
اما اوج داستان جایی بود که روایح چوبی و گرم و پایدار عطر بر فضا حاکم شدند. وِتیور، چوب صندل و سدر ویرجینیایی، پایانی ماندگار و عمیق را برای این ماجراجویی عطری رقم زدند. این پیمایش میان لایههای مختلف رایحه، برای او همانند مرور دهکدهای پر از درختهای قدیمی و تاریخی بود.
زمانی که سامان از مغازه خارج شد، احساس کرد بهترین انتخاب ممکن را کرده است. او به آرامی در خیابانها قدم میزد و با هر وزش باد، بویی از بلک لاین آرنو سورل احساس میشد. این عطر به او قدرتی داد تا روزهای شلوغ را با آرامش بیشتری طی کند و داستان خودش را با هر بار استفاده بازگو کند. عطر بلک لاین آرنو سورل نه تنها رایحهای بود که سامان برگزیده بود، بلکه تبدیل به همراه روزانه و یار باوفای او شده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب