ناموجود
در یک شب خاص و بهیادماندنی، جمعی از دوستان در یک مهمانی رسمی گرد هم آمده بودند. جایی که همه چیز مرتب و شیک بود و هر جزئیاتی به دقت برنامهریزی شده بود. در این میان، یکی از حضار با عطر خاص و منحصربهفرد خود وارد شد و فضایی از جذابیت و شگفتی را به وجود آورد. این عطر چیزی نبود جز عطر بلاک تای افیر الکساندریا فراگرنسز.
ابتدای داستان، با اولین استشمام، برگهای بنفشه و ترنج با هماهنگی بینظیری فضایی دلنشین و دلفریب ایجاد کردند. همگی ناخودآگاه مجذوب شدند، هر کدام در دنیای خود غرق شدند و تصاویری از لحظات خوش و بینظیر در ذهنشان نقش بست.
به تدریج، نتهای میانی وارد صحنه شدند؛ فلفل سیاه و رز به زیبایی هرچهتمامتر با هم درآمیخته و حسی از گرما و صمیمیت را پدید آوردند. زنبق دره، با لطافت خود، به صحنه آمد و بر جذابیت کلی افزود.
اما اوج داستان زمانی بود که نتهای پایانی ظاهر شدند؛ نعناع هندی، امبروکسان و وانیل بوربون با هم هارمونیای جذاب و بینظیر را آفریدند که همگان را محصور خود ساخت. حسی از قدرت، شیکبودن و ظرافت که فراموشنشدنی بود.
همه در حیرت بودند؛ این عطر چه سحر و جادویی داشت که چنین اثری بر اطرافیان گذاشته بود؟ بدون شک، عطر بلاک تای افیر الکساندریا فراگرنسز بیانگر یک داستان بود؛ داستانی از شجاعت، جذابیت و ماندگاری که هرگز از یاد نخواهد رفت. اینجاست که میتوان به قدرت هنر و خلق عطر توسط هانی حافظ پی برد، که هر نت را با دقت و احساس خاصی ایجاد کرده بود. جمعیتی که ابتدا فقط برای یک شب دورهمی جمع شده بودند، اکنون با یک تجربه بیبدیل و بهیادماندنی پراکنده شدند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب