ناموجود
یک روز بهاری بود، آفتاب ملایم بر روی زمین پرنور میتابید و نسیم آرامی گلهای باغچه را مینواخت. در آن لحظه، لیلا تصمیم گرفت عطر جدیدی امتحان کند. او به عطر فروشی محلهشان رفت و در میان قفسهها گشتوگذار کرد. نگاهش بر روی شیشهای زیبا و باوقار افتاد: بِلَک وایُلِت آلیسون الدوینی.
عطر بِلَک وایُلِت آلیسون الدوینی، از همان لحظهای که لیلا درپوش آن را برداشت، او را به دنیای دیگری برد. نتهای آغازین بنفشه و برگ بنفشه، به همراه لمحهای از کاسیس، او را به یاد گلزاری در صبحگاهی سرد انداختند. نتهای میانی این عطر با هلیوتروپ، انیسون ستارهای، چیمونانتوس و رز دمشق تفاوتی دلپذیر به ترکیب میبخشیدند و حسی از شکوفههای تازه را به او میدادند.
اما این همه ماجراجوییهای بویایی نبود. نتهای پایه با تمشک، زنبق ایتالیایی، مشک، برگاموت کالابریا و لادن، عمق و پیچی را به عطر میافزودند که باعث میشد این تجربه بویایی بینظیر شود. لیلا خورشید را در آن روز تجربه نکرد؛ او در هر لحظهای که بِلَک وایُلِت آلیسون الدوینی را با لمس کردن به پوستش تجربه میکرد، یک سفر جدید را آغاز میکرد.
این عطر، با گروه بویایی گُلی خود، برای زنان طراحی شده و بوی پودری غالبی دارد که آن را جذابتر میکند. همانطور که لیلا از فروشگاه خارج میشد، حس میکرد که هر گامش با رایحهای جادویی همراه است. او اکنون ابر زنانگی خودش را کشف کرده بود؛ در میان انبوه بوهای روزمره، عطر بِلَک وایُلِت آلیسون الدوینی به او قدرتی دورنسلی داده بود. این عطر در یادها به جا ماند و نه تنها بوی او، بلکه حس او را متمایز کرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب