ناموجود
داستان از یک روز بهاری آغاز میشود، درحالیکه نسیم ملایمی از میان درختان باغ میگذرد. سلیا، زنی با ذوق و شوق برای کشف تازهها، تصمیم گرفت امروز تجربهای جدید داشته باشد. او بهدنبال عطری بود که انرژی و تازگی را به روزهایش بیاورد و او را به جهانی تازه وارد کند. با توصیه یکی از دوستانش به سمت بوتیک عطر و ادکلنهای خاص رفت.
در آنجا بود که چشمانش به عطر بلو استرپس بالدینینی افتاد. ظاهر ساده اما شیک شیشه عطر او را جذب کرد. تصمیم گرفت بوی این عطر را امتحان کند. با اولین اسپری، بویی از ترنج، سیب سبز و گریپفروت در هوا پراکنده شد. این رایحه او را به یاد روزهای بیخیال و شاد کودکیاش انداخت. سلیا لبخندی بر لب آورد و حس کرد که این عطر نیمهای از شخصیت پنهان او را بیدار کرده است.
با گذشت زمان، نتهای میانی الِمی، گالبانوم و درخت توجا جایگزین نتهای ابتدایی شدند. این ترکیب، حسی از سکون و وقار به او بخشید. اما این پایان داستان نبود. عطر بلو استرپس بالدینینی با نتهای پایه شامل کارامل، پچولی و عنبر، گرما و حس معطری را به او هدیه داد. این رایحه او را به سرزمینی از یاد و خاطرههای شیرین برد؛ جایی که میتوانست بیدغدغه و با انرژی به تمامی آرزوهایش فکر کند.
سلیا با خود اندیشید که عطر بلو استرپس بالدینینی چقدر برای او مناسب است. این عطر نه تنها او را شاداب و پرانرژی میکرد، بلکه حسی از تازگی و تجدید حیات به او میداد. او تصمیم گرفت این عطر را بخرد و از آن به عنوان راز کوچک خود در بهار استفاده کند. اکنون، هر بار که از این عطر استفاده میکرد، وسعت دنیای درونش بیشتر به چشم میآمد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی